۱۳۹۱ مهر ۱۸, سه‌شنبه

چرا اسطوره های ایرانی نباید جهانی شود؟



مطلب از سرزمین پارسیان

در این مطلب قصد دارم بگم که در حق اسطوره های ایرانی ظلم شده، این شخصیت های اساطیری در جایگاه واقعی خود قرار ندارند و ما ایرانی ها باید این اساطیر رو به جایگاه اصلیشان برسانیم….
آخه چرا؟؟؟چرا وقتی که ای
ران داستان ها، افسانه ها و اسطوره های به این بزرگی و با این عظمت دارد جهانیان باید مظهر قدرت رو کریتوس بدانند که زاییده ی ذهن کارمندان استدیوی سانتامونیکاست…چرا؟؟؟چرا اسطوره های یونانی، افسانه های ژاپنی و داستان ها و بنا های مصری باید از اون چیزی که لیاقتشون هست بزرگ تر باشند ولی غم نامه ی رستم و سهراب، هفت خوان رستم، به پادشاهی رسیدن فریدون و…تا این حد محروم باشند که حتی مردمان ایران هم به خوبی آن را نشناسند چه برسد به جهانیان…
چرا باید داستان بیژن و منیژه، حکومت پر افتخار هخامنشیان و مناظره ی عبرت آموز خسرو و فرهاد از یاد ها پاک شود…
اگر یونانی ها منتظر میشدند که خودشان بتوانند نام کشورشان و افسانه هایشان را به جهانیان بشناسند آیا ما اکنون نام هلیوس، هرمس و پوزایدون را شنیده بودیم؟؟؟؟
چرا وقتی ایران پهلوانی رویین تن به اسم اسفندیار دارد جهانیان مظهر رویین تنی رو آشیل بدانند که نقطه ی ضعفش پاشنه ی پایش است…آیا پاشنه ی پای آشیل عظمت چشمان اسفندیار را دارد؟

رستم و سهراب ..کاوه ..آرش کجاست ؟


چرا باید همه ی مردم جهان زئوس را به عنوان پهلوانی سپید موی بشناسند…اصلا انگار نه انگار که زالی هم وجود دارد…
.زال توسط سیمرغ پرورش یافت ولی زئوس توسط بز کوهی ……..
آیا لیاقت سیمرغ است که مردم به عنوان پرورش دهنده ی پهلوان بدانند یا بزکوهی؟؟؟؟؟
زال پس از این که به آغوش پدر بازگشت پدر را عزیز دانست و به حکم رسم پدری و پسری حرمت پدر را حفظ کرد…
ولی زئوس سینه پدر خود را شکافت تا خواهر و برادرانی را که تا اون موقع ندیده بود رو نجات بده…
چرا باید همه خدای خدایان رو زئوس بدانند ولی پهلوان پهلوانان رو رستم، زال، سام، گرشاسپ و…ندانند؟؟؟؟
اگر بخواهم همین گونه پیش بروم مثال زیاد است و وقت تنگ….باید از خودمان شروع کنیم از داخل کشور شروع کنیم…اگر ایران اسطوره هایش رو خوب بشناسد جهانیان هم آن ها را میشناسند…ما باید با تلاش افکار جهان رو نسبت به ایران تغییر بدیم باید ایران واقعی رو به همگان نشان دهیم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر