ایران سرزمین انسان نخستین
درك و فهم گذشته دیگر گذشته نیست آینده است.
درك و فهم گذشته دیگر گذشته نیست آینده است.
متاسفانه بیشترین گمانه ها و معرفی تاریخ و هویت كهن ما توسط خارجی ها صورت گرفته و گذشته ی ما را آن طور معرفی كرده اند كه همسو با منافع كشورهای خود بوده و از طرف دیگر حاصل آن مطالعات، منتج به تاثیرگذاری برتربیت و رویش فكری در جامعه ایران در راستای اهداف دراز مدت آنها باشد. هرچند كه دفینه های كهن و بی بدیل مكشوفه را نیز اغلب با خود، به موزه های بیرون از ایران بردند.
گرچه تعدادی ازآن پژوهش ها برای تاریخ و فرهنگ ما مفید و كمك كننده بوده، ولی چون ما تحقیقات و یافته های جای گزین نداشته ایم، قادر به تصفیه آن آْثار نشده ایم و این خیلی تاسف بار است. جهت مزید اطلاع روند قسمتی ازمطالعات دولت های خارجی در ایران را، در زیر تقدیم می كنیم.
((در اوایل سال 1840، بارون روسی و لایارد بریتانیایی در لرستان و خوزستان موفق به ثبت برخی از مکان های باستانی شدند.
کاوش های منظم مکان های باستانی در اواخر قرن نوزدهم آغاز شد. همزمان بررسی هایی به هدف مطالعه تاریخ هنر و معماری کهن پارس انجام شد. معمار و مورخ فرانسوی مارسل دیولافوا Dieulafoy در سفرش به ایران در 1880 - 1881، با برخی از اصحاب نزدیک ناصر الدین شاه ملاقات کرد. در سال 1901، انحصار کاوش های باستان شناسی ایران به فرانسوی ها تحت مدیریت دمورگان اعطا شد. از آن زمان تا سال 1930، باستان شناسان فرانسوی تنها کاوشگران فعال در کشور بودند. کودتا در سال 1921 آغاز مدرنیزاسیون ایران بود. عقدنامه ها و قرار دادهای سیاسی و پیمان های اقتصادی با روس ها، فرانسوی، انگلیسی باطل شد. از جمله فعالیت های اداری جدید در ایران تصویب قانون عتیقیات توسط مجلس در 1928-1929، بود که باعث پایان سلطه فرانسه بر پژوهش باستان شناسی در ایران و تاسیس اداره کل عتیقیات در سال 1930 بود.
کاوش های منظم در پرسپولیس در سال 1931 توسط موسسه شرق شناسی از دانشگاه شیکاگو شروع و تا سال 1939 ادامه یافت. کاوش در ابتدا توسط ارنست هرتسفلد شروع و سپس توسط اشمیت (1934-1939)ادامه یافت. پس از سال 1939، کاوش ها توسط اداره باستان شناسی ایران تحت نظر آندره گدار، مستفوی و علی سامی ادامه یافت. از سال 1968 تا سال 1974، برنامه اکتشاف و مرمت توسط جوزپه و تیلیا از موسسه شرقشناسی ایزومئو توسط ایتالیا پیگیری شد. با وجود فعالیت های مداوم باستان شناسان خارجی، باستان شناسی در ایران هنوز ناشناخته بود و تنها چند کارشناس ایرانی در این زمینه وجود دارد. از این رو، ایرانی ها فعالیت های اندکی در این زمینه داشتند. شایان ذکر است که گروه اول دانشجویان باستان شناسی در ایران در سال 1941 از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد. تحقیقات مستقل محققان ایرانی قبل از 1320 - 1934، تنها محدود بود به چند فعالیت از جمله حفاری های انجام شده توسط علی حاکمی در تپه حسنلو در دره سولدوز در غرب آذربایجان و مرمت و حفاری های تخت جمشید در سال 1939 توسط عیسی بهنام و علی سامی.
در قرن 18 و 19 تخت جمشید مورد توجه باستان شناسان غربی قرار گرفت و رابرت کرپوتر و دیولافوا و به ویژه هرتسفلد در سال 1905 از این مکان بازدید کرد و در سال 1928 آن را کاوش کرد. در سال 1955 علی سامی کاوش آن را ادامه داد. حفاری بعدی بین سال 1961 و 1963 توسط دیوید استروناخ Stronach، مدیر موسسه بریتانیای مطالعات ایران انجام شد.
یکی ازباستان شناشنان ایرانی كه مطالعات خوبی در ایران انجام داد، عزت اله نگهبان بود که پس از بازگشت از امریكا به ایران، در گورستان سلطنتی مارلیک در استان گیلان شروع به کاوش کرد و نگهبان موسسه باستان شناسی را در دانشگاه تهران تاسیس کرد.در سال ۱۹۵۷ نگهبان از بریدوود Braidwood دعوت کرد که برای انجام کاوش به ایران بیاید. حضور بریدوود و آغاز پروژه پیش از تاریخ وی در ایران باعث شد که مسیری جدید در بررسی دوره ی پیش از تاریخ ایران ایجاد شود . بریدوود علاوه بر بررسی منطقه کرمانشاه، کاوش های باستان شناسی در تپه نوسنگی سراب، آسیاب وسیابید، در نزدیکی شهر کرمانشاه به عمل آورد. از سال ۱۹۶۰ اداره کل باستان شناسی ایران، که جایگزین اداره عتیقیات قدیم شده بود، تفاهم نامه هایی با دانشگاه ها و مراکز مطالعاتی خارجی امضا کرد. با شروع ریاست فیروز باقرزاده بر این اداره، مجوزهای بسیاری برای کار میدانی باستان شناسی از جمله بررسی و کاوش صادر شد. برخی از این مجوز ها برای پروژه های مشترک بودند از جمله آنها پروژه مشترک چغا میش در خوزستان
از سال 2000 کاوش های مشترک ایرانی و خارجی آغاز شد. پس از انقلاب سازمان میراث فرهنگی، جایگزین سازمان ملی حفاظت از آثار باستانی ایران شد که هدف آن نظارت و اجرای برنامه بلند مدت تحقیق و حفاظت آثار بود. تحقیقات باستان شناسی نیز تحت نظر پژوهشکده باستان شناسی قرار گرفت.
سازمان میراث فرهنگی در چارچوب جدید پروژهای به اصطلاح مشترک شروع به صدور مجوز خاص برای هیات های خارجی جهت تحقیقات باستان شناسی و حفاری در ایران کرد. اولین مطالعات مشترک توسط فرانسوی ها و ایتالیایی ها در مرودشت فارس و مسجد عتثق اصفهان انجام شد که بررسی ژئوفیزیکی و مرمت بودند. اولین پروژه مشترک کاوش هیات ایران و آلمان بود که به بررسی و کاوش در وشنوه و اریسمان در حوالی کاشان پرداخت. این کار مشترک بزودی با ورود یک تیم ژاپنی در سال 2003 ادامه یافت که شامل حفاری و بررسی در گیلان بود)).
همان طور كه ملاحظه نمودید كشورهای خارجی در مطالعات باستان شناسی ایران نقش تعیین كننده داشته اند ( تولید اطلاعات خام و دست اول) و در این راستا جهت دهی و هویت سازی جامعه ی ایران را خواسته یا بعضاً ناخواسته براساس تفسیر و تحلیل های خود رقم زده اند. وقتی چنین گسترده و بدون تعمق در راستای گزارش های محققین غیر ایرانی عمل می شود. حاصل آن همان می شود كه آنها می خواهند.
1- فردی مانند رومن گیرشمن فرانسوی Ghirshman Roman (1972-1931) درسال 1968 به انجمن آثار ملی ایران در مورد نقوش و سنگ نگاره های ایران چنین نوشته است. (( در طول جستجوهایی که در باره کارهای مربوط به غار های میهن شما انجام یافته ، اعم از آنچه اینجانب در کوه های بختیاری به عمل آوردم و یا آنچه پروفسور کون در بیستون و البرز و بیرجند خراسان معمول داشته و همچنین آنچه توسط دانشمندان امریکایی در افغانستان صورت پذیرفته در هیچ جا نقاشی ها بر بدنه ی کوهستان مشهود نیفتاد )) این درصورتی است كه امروز ما در ایران این آثار را در 24 استان های ایران گزارش و كشف كرده ایم كه تعداد آنها به بیش از پنجاه هزار می رسد و قدمت بعضی از آنها چهل هزار سال است.
2- درگزارشات و نوشته های اكثر باستان شان غربی اشاره به ورود آریایی ها، حدود چهار هزار سال پیش از روسیه، حوالی دریاچه آرال به ایران شده است. درصورتی كه در مطالعات (كربن سنجی) سنگ نگاره های ایران Pictograph (غاریافته لرستان) توسط پرفسورمارسل اُت Perfessor Marcel Ot ، استاد پیش از تاریخ دانشگاه لیژ (بلژیک)، عنوان می شود كه قدمت آثار چهل هزاراست و خاستگاه انسان اولیه درافریقا نیست، بلكه خاستگاه انسان اولیه درآسیا به ویژه ایران یا به احتمال ضعیف تر شرق افغانستان است.
در چهل هزار سال پیش اقوام آسیایی به اروپا مهاجرت كرده اند و اروپایی ها ریشه ی آسیایی دارند واو از منظر زبان شناسی نیز به آن می پردازد و نظریه مهاجرت آریایی ها به ایران را رد می كند.
3- در بیان گستره و قلمرو قوم ایلام به جنوب غربی فلات ایران و تاریخ آن به حدود ۳۲۰۰ پیش از میلاد اشاره می شود. در صورتی كه هر دوی آنها جای تردید دارد. یكی از نشانه های عصر قبل از ایلام و ایلام وجود نماد بزكوهی است كه سفالینه های دوره ایلام (شوش) و به ویژه قبل از ایلام ProtoElamite (علایم تصویری) كتیبه های خطی مكشوفه در تیمره، خاص و منحصر بفرد است كه در دوره های بعد این علایم استیلیزه شده و خطوط ایلام را تشكیل می دهند.
در پژوهش های صورت گرفته ی ما برسنگ نگارهای ایران، نشان می دهد كه نماد دوره ی ایلام و قبل آن گستره ای در حد تمام فلات ایران و حتی كشوره های : افغانستان، پاكستان، مغولستان، تاجیكستان، قزاقستان، قرقیزستان، ارمنستان، جمهوری آذربایجان، تركیه،مصر، سوریه ، فلسطین، عربستان، یمن را نیز در بر می گرفته است. نقش بزكوهی حداقل از هزاره هفتم ق.م . نماد و سنبل همه ی نقاط ذكر شده بوده است كه اوج آن در ایران امروزی بوده كه بر سفالینه های مكشوفه نیز به فراوانی قابل دیدن است. خوشبختانه این پیوستگی توسط سنگ نگاره های مكشوفه در نقاط مختلف ایران و كشورهای ذكر شده در كتاب های منتشرشده توسط نگارنده، در دسترس است.
كشف بیش از بیست و یك هزارنقش كه نود در صد آنها بزكوهی(نماد ایران باستان) است وبا قدمتی بعضاً چهل هزارساله كه در میان آنها كتیبه های خطی ایلام Linear ، پروتوایلامی ProtoElamite ( مولاژ آنها در مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران است)، نقش های زیگورات، نشان از سكونت گاه های كهن( قبل از ایلام و ایلام) درگستره ی زیاد و زمان طولانی درمركز ایران دارد.
4- كشف نقش های پنجه های HandPrint ، فنجان نماها CupMark ها با كاركردهای فراوان: گاه شماری، رخدادنگاری، جهت نمایی ( هزاره ی نهم ق.م)، عصاره گیری گیاهان مقدس در مراسم آیینی، نگهداشت آب درغارها ( هزاره ی سیزدهم ق.م تا دوره ی تاریخی).
اهلی كردن سگ و اسب (هزاره ی سیزده تا یازده ق.م) . كشف لیزهای سنگی با كاركردهای مختلف در نقاط مختلف ایران( حدود هزاره ی هفتم تا دوره ی تاریخی) برای نخستین بار در ایران خیلی از گفته ها و نگاشته های قبل را باید بررسی مجدد كرد. به قول سهراب سپهری، چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر