در روانشناسی امروز، رنگها ارزشی نمادین دارند و همانند کلیدی گمان بُرده میشوند که لایههای پنهانی شخصیت انسانها را آشکار میسازند. هر رنگ تاثیر ویژهای دارد: برخی شادیبخشاند، برخی سرزندگی و جنبش را پدید میآورند و رنگهایی نیز اثری اندوهزا دارند. در استورهشناسی نیز همینگونه است و رنگها، رمزی برای درک مفاهیم دانسته میشوند. پس شگفت نیست اگر شاهنامه، که شالودهاش برپایهي استوره و حماسه است، سرشار از اشارههای نمادین به رنگها باشد. یافتن آن معناهای نمادین، نه تنها ارزشهای هنری شاهنامه را آشکار میسازد، بلکه راهی برای پی بردن به راز و رمز داستانها و رویدادهای استورهای و حماسی نیز هست. در شاهنامه بیش از 4 هزاربار از عنصر رنگ بهره برده شده است.
رنگ سپیددر رمزشناسی رنگها، سپید، رنگ مینوی و جاودانگی است. هرگاه سپید با رنگ زرین پیوسته شود، سپندینگی افزونتری خواهد یافت. برپایهی پژوهش دکتر کاووس حسنلی، در شاهنامه 304 بار واژهی سپید به کار رفته است که 28 بار آن برای برآمدن خورشید و ماه است و 25 بار دیگر دربارهی روشن شدن زمین. 114 بار نیز برای نشان دادن زیبایی است. از این میان 94 نمونه برای توصیف زیبایی زنان، 13 نمونه برای وصف پادشاهان و 8 بار نیز برای توصیف پهلوانان است. اما نکته اینجاست که در همهی این نمونهها، هیچگاه از خود واژهی سپید نام برده نشده است. بلکه به جای آن واژههایی چون: روزگون، ماهروی، ماهچهر، سیمینبر و... به کار رفته است.
- در شاهنامه حتا به سپیدی سوگند خورده میشود: به دادار دارنده سوگند خورد/ به روز سپید و شب لاژورد.
- با اینهمه در یک نمونه، سپید بارمعنایی منفی دارد؛ و آن در نام «دیو سپید» است. هرچند تَنِ این دیو نیز همچون قیر، سیاه است.
رنگ بنفشرنگ بنفش هیجانانگیز است و از دید روانی به رفتار انسان تندی و شتاب میبخشد. از اینرو در شاهنامه رنگ درفش بسیاری از جنگجویان، بنفش است. یک نمونهی آن، درفش بنفش رستم است که بر زمینهی آن پیکر اژدها نقش شده است. در روانشناسی رنگها، بنفش، رنگ پویایی شمرده میشود و اضطراب و ترس را میکاهد. افزونبر اینکه نیروزا است و پایداری بدن آدمی را افزایش میدهد. همین نکته نشان میدهد که چرا رنگ بنفش را برای درفش رستم- جهانپهلوان ایران- برگزیدهاند.
- در شاهنامه 89 بار واژهی بنفش آمده است. از همه شگفتتر آنکه گاه از واژهی بنفش برای برآمدن یا فرورفتن خورشید بهره برده شده است.
رنگ سبزرنگ سبز در هیچکدام از ابزارها و کارزارهای شاهنامه دیده نمیشود. چون سبز نشانهی بردباری و نرمش است و رنگ ساکن و ایستایی شمرده میشود که هیچ پیوندی با جنگ و نبرد و چالاکی رزمآوران ندارد. از اینرو فردوسی آگاهانه این رنگ را برای نبردها به کار نمیبرَد.
- البته در شاهنامه 64 بار واژهی سبز آورده شده که به پژوهش دکتر حسنلی، 26 بار آن توصیف چمن، درخت، طبیعت و مانند آن است. 20 بار نیز برای بازگویی تندرستی و شادکامی و دیرزیوی به کار رفته است؛ که هیچکدام پیوندی با جنگ و کارزار ندارند.
- سراپردهی رستم نیز سبز است. چون او مایهی سرافرازی و خرمی ایران است.
رنگ زرددر روانشناسی رنگها، زرد نشانهی آرامش و رهاشدن از دشواریهاست. افزون بر اینکه رنگی عاطفی است که امیدبخش هم هست. رنگ خورشید شاهنامه از جنس دیبا و یاقوت زرد(زبرجد) است. از اینرو، گرم و گیرا و برانگیزاننده است: چو خورشید با رنگ دیبای زرد/ ستم کرده بر تودهی لاژورد.
- 313 بار واژهی زرد در شاهنامه دیده میشود. شگفت است که رنگ اشک در این کتاب، زرد است: همی ریخت از دیدگان آب زرد/ همی از جهان آفرین یاد کرد.
رنگ سیاهدکتر حسنلی مینویسد که 668 بار رنگ سیاه در شاهنامه به کار رفته است که 485 با آن با واژهی سیاه و نمونههای دیگری چون: آبنوس، قیر، قار، دیزه، شبرنگ، شبگون و... است. واژهی تیره 443 بار و واژهی تاریک 52 بار در شاهنامه آورده شده است. فردوسی بیش از 80 بار از واژهی سیاه برای نشان دادن انبوهی لشکر بهره برده است.
- در استوره و باور ایرانی، سیاه رنگ اهریمن و نیروهای آن است. همچنین رمز دروغ و پلیدی شناخته میشود. از اینرو همهی دیوهای شاهنامه به رنگ سیاهاند. اژدها و مارها نیز رنگ سیاه دارند. همانند دو ماری که از دوش ضحاک سربرآوردند.
- فردوسی هنگام توصیف چهرههای منفی و اهریمنی شاهنامه، از رنگ سیاه سود میجوید. ابزارهای آنها هم به رنگ سیاه و تیره است. در شاهنامه 35 بار از درفش سیاه نام بُرده شده است که بهجز 4 نمونه، همهی نمونههای دیگر درفش دشمنان ایراناند.
- اما چون سیاه گاه نماد قدرت و شکوه دانسته شده است، خرگاه و سراپرده و مهد و چتر برخی از پادشاهان و وابستگان آنها، به رنگ سیاه است. همانند سراپردهی توس و یزدگرد سوم و بارگاه کیخسرو. در این نمونهها سیاه رنگ مثبت است.
- اگر سیاه در کنار رنگ زرد به کار بُرده شود، برای نشان دادن خطر و مرگ و هشدار است. از اینرو، هنگامی که سیاوش میخواهد تورانیان را هشدار بدهد که اگر او را بکشند، ایرانیان به خونخواهی خواهند آمد، رنگ سیاه را به درفش کاویانی ایرانیان(درفشی که رنگ آن سرخ و زرد و بنفش است) میافزاید: بسی سرخ و زرد و سیاه و بنفش/ از ایران به توران ببینی درفش.
در نشانهشناسی امروز هم رنگ سیاه در کنار زرد، خبر از هشدار و پرهیز دادن دارد.
- رنگ برخی از اسبهای شاهنامه نیز سیاه است که نشان از توانایی و قدرت آنها دارد. همانند اسب سیاوش، اسفندیار و خسروپرویز. در شاهنامه بیش از 100 بار از رنگ سیاه برای نشان دادن رنگ حیوانات بهره برده شده است.
رنگ سرخسرخ نشاندهندهی نیرو و کشش است و گرمی و هیجان روحی پدید میآورَد. از دیگر ویژگیهای آن نیروی بدنی، پایداری و پشتکار است. افزونبراینکه دم و بازدم را افزایش میدهد. اما یک سویهی منفی هم دارد: سرخ، رنگ گستاخی و خشونت هم هست.
- در شاهنامه بارها به رنگ سرخ اشاره شده است و بسامد(:تکرار شوندگی) این واژه فراوان است.
- سرخ نمودی از عشق هم هست. از اینرو رنگ پیشکشهای داستان عاشقانهی «زال و رودابه» همگی سرخ است. فردوسی بیش از 120 بار رنگ سرخ را برای توصیف زیبایی به کار بُرده است. 80 بار نیز از این رنگ برای توصیف میدان جنگ سود جسته است.
یارینامه:
«کارکرد رنگ سیاه و سپید در شاهنامه»( کاووس حسنلی و لیلا احمدیان- ادب پژوهی، تابستان 1386)
«بازنمود رنگهای سرخ، زرد، سبز و بنفش در شاهنامهی فردوسی»(کاووس حسنلی و لیلا احمدیان- نشریه دانشکده ادبیات دانشگاه باهنر کرمان، بهار 1387)
«برابری اندیشههای فردوسی با امپرسیونیستها در استفاده از رنگ»(زهرا محرابزاده- شاهنامهپژوهی، دفتر سوم)
«رنگ و نگار درفش و نقش آن در نبردها»(محمدحسین حسنزاده- شاهنامهپژوهی، دفتر سوم).