۱۳۹۱ مرداد ۱, یکشنبه



در روزگاران دور که بشر تازه یک‌جا نشین شده بود، شهری در سیستان پدید آمد که به گفته‌ی باستان‌شناسان به لحاظ بافت شهری، جمعیت، برنامه ریزی شهری و ... اولین شهر جهان بود. شهر سوخته و تمدن هوشمند و خلاق آن با بیش ازپنج‌هزار سال قدمت، به‌عنوان بزرگ‌ترین استقرار شهرنشینی در نیمه‌ی شرقی فلات ایران، نمونه‌ای منحصر به ‌فرد و حکایت‌گر واقعی علم، صنعت و فرهنگ گذشته‌های دور این مرز و بوم می‌باشد.
شهر سوخته در ۵۶ کیلومتری زابل در استان سیستان و بلوچستان و در حاشیه جاده زابل - زاهدان واقع شده است. این شهر در ۳۲۰۰ سال قبل از میلاد پایه گذاری شده و مردم این شهر در چهار دوره بین سال‌های ۳۲۰۰ تا ۱۸۰۰ قبل از میلاد در آن سکونت داشته اند. محوطه باستانی شهر سوخته در هزاره دوم و سوم قبل از میلاد، توسط مهاجرانی كه از چهار گوشه به ‌آن مهاجرت كرده‌اند، بنا شده است.سند یا کتیبه ای که نام واقعی و قدیمی این شهر را مشخص کند هنوز به دست نیامده و به دلیل آتش سوزی در دو دوره زمانی بین سال های 3200 تا 2750 قبل از میلاد «شهر سوخته» نامیده می شود.«کلنل بیت» یکی از ماموران نظامی بریتانیا از نخستین کسانی است که در دوره قاجار و پس از بازدید از سیستان به این محوطه اشاره کرده و نخستین کسی است که در خاطراتش این محوطه را شهر سوخته نامیده و آثار باقیمانده از آتش سوزی را دیده است. پس از او «سر اورل- اشتین» با بازدید از این محوطه در اوایل سده حاضر، اطلاعات مفیدی در خصوص این محوطه بیان کرده است. بعد از او شهر سوخته توسط باستان‌شناسان ایتالیایی به سرپرستی«مارتیسو توزی» از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۷ مورد بررسی و کاوش قرار گرفت.شهر سوخته دارای تشکیلات مرتب و منظمی بوده و از بعد سازمان‌دهی اجتماعی نیز جزو شهر‌های پیشرفته‌ی زمان خود بوده است. وجود نظام مرتب و منظم آب‌رسانی و تخلیه‌ی فاضلاب، دانش پزشکی پیشرفته و صدها عامل دیگر بر اهمیت این منطقه افزوده است.

شهر سوخته

این شهر از نادرترین شهرهای باستانی است که در آن، زنان عهده دار امور مالی خانواده‌شان بوده‌اند.بر مبنای یافته‌های باستان شناسان شهر سوخته ۱۵۱ هکتار وسعت دارد و بقایای آن نشان می‌‌دهد که این شهر دارای پنج بخش مسکونی واقع در شمال شرقی شهر سوخته، بخش‌های مرکزی، منطقه صنعتی، بناهای یادمانی و گورستان است که به صورت تپه‌های متوالی و چسبیده به هم واقع شده اند. هشتاد هکتار شهر سوخته بخش مسکونی بوده است.شهر سوخته مرکز بسیاری از فعالیت‌های صنعتی و هنری بوده، در فصل ششم کاوش در شهر سوخته نمونه‌های جالب و بدیعی از زیورآلات به دست آمد. در جریان حفاری‌های فصل های گذشته در شهر سوخته مشخص شد که با توجه به صنعتی بودن شهر سوخته و وجود کارگاه‌های صنعتی ساخت سفال و جواهرات در این منطقه، ساکنان شهر سوخته از درختان موجود در طبیعت محوطه برای سوخت استفاده می‌‌کرده اند. در شهر سوخته انواع سفالینه‌ها و ظروف سنگی، معرق کاری،انواع پارچه و حصیر یافت شده که معرف وجود چندین نوع صنعت، به ویژه صنعت پیشرفته پارچه بافی در آنجاست. تاکنون ۱۲ نوع بافت پارچه یکرنگ و چند رنگو قلاب ماهیگیری در شهر سوخته به دست آمده و مشخص شده مردم این شهر با استفاده از نیزارهای باتلاق‌های اطراف هامون سبد و حصیر می‌‌بافتند و از این نی‌ها برای درست کردن سقف هم استفاده می‌‌کردند. صید ماهی و بافت تورهای ماهیگیری نیز از دیگر مشاغل مردمان شهر سوخته بوده است. شهر سوخته بدون شک جز شهرهای بسیار پیشرفته زمان خود بوده است. اینک به برخی از این پیشرفت های شگفت انگیز اشاره می کنیم:

نخستین چشم مصنوعی جهان
برای نخستین بار در شهر سوخته یك چشم مصنوعی متعلق به 4800 سال پیش كشف شد. این چشم مصنوعی متعلق به زنی 25 تا 30ساله بوده که در یکی از گور های شهر سوخته مدفون شده بوده است.جمجمه زن صاحب چشم مصنوعی شهر سوخته چشم مصنوعی روی جمجمه او دیده میشود.

چشم مصنوعی
چشم مصنوعی یافت شده در چشم چپ او کار گذاشته شده و با وجود گذشت زمان نزدیک به 4500 سال از ساخته شدن آن هنوز سالم است.جنس این چشم مصنوعی یافت شده هنوز بطور کامل مشخص نشده است اما به نظر می رسد در ساخت آن از قیر طبیعی مخلوط به نوعی چربی جانوری استفاده شده است.در روی این چشم مصنوعی ریزترین مویرگ‌های داخل چشم توسط مفتول‌‌های طلایی به قطر كمتر از نیم میلی‌متری طراحی شده‌اند. مردمك این چشم در وسط طراحی شده و تعدادی خطوط موازی كه تقریباً یك لوزی را تشكیل می‌دهند در پیرامون مردمك دیده می‌شود.سرپرست گروه باستان شناسي شهرسوخته سيد منصور سيد سجادي :براي نخستين بار در شهر سوخته يک چشم مصنوعي پيدا شد . مطالعات اوليه نشان داده اند که چشم چپ زن تنومند مدفون در قبر شماره 6705 مصنوعي بودهاست . همين مطالعات نشان مي دهند که زير طاق ابروي زن مذکور آثار آبسه ديده مي شود. به علت طول زمان زيادي که بخش زيرين اين چشم مصنوعي با پلک چشم در تماس بوده است آثار ارگانيکي پلک چشم نيز در روي آن مشهوداست . جنس و ماده اي که چشم مذکور با آن ساخته شده است هنوز به دقت روشن نشده و تشخيص آن به آزمايشهاي بعدي موکول شده است اما به نظر مي رسد که چشم مزبور از جنس قير طبيعي که با نوعي چربي جانوري مخلوط شده است ساخته شده است . در روي اين چشم مصنوعي ريز ترين مويرگهاي داخل کره چشم توسط مفتول هاي طلايي به قطر کمتر از نيم ميلي متر طراحي شده اند مردمک چشم در وسط طراحي شده و جز از آن تعدادي خطوط موازي که تقریباً يک لوزي را تشکيل مي دهدند درپيرامون مردمک ديده مي شود از دو سوراخ جانبي واقع در دو سوي اين چشم مصنوعي جهت نگهداري و اتصال آن به حدقه چشم استفاده مي شده است . بررسي هاي انسان شناسانه نشانداده که به احتمال بسيار زياد زن مزبور داراي سني بين 25 تا 30 سال بوده و دو رگه (سياه و سفيد) بوده است . اشياء پيدا شده در اين قبر دو قسمتي عبارت بوده اند از ظرفهاي سفالي ، مهرهاي تزييني ، يک کيسه جرمي و يک آينه مفرقي . قدمت اين قبر و چشم مصنوعي به حدود 2800 سال بيش ازميلاد و 4800 سال پيش از اين مي رسد . مطالعه جهت دستيابي به اطلاعات بيشتر در اين مورد چشم و اسکلت ادامه دارد.

جراحی مغز
یکی شگفت‌انگیزترین یافته‌‌های این شهر، پیدایی نشانه‌های کهن‌ترین جراحی مغز درشهر سوخته است. جمجمه‌ای از دختر دوازده یا سیزده ساله که در 4800 سالپیش، پزشکان آن دیار برای درمان بیماری هیدروسفالی (جمع شدن مایع درجمجمه) بخشی از استخوان جمجمه او را برداشته و جراحی کردند که مدت‌ها بعد از این عمل زنده مانده است.
جراحی مغز شهرسوخته
اسكلت كامل پيدا شده از يك دختر 14 ساله كه مورد جراحي مغز قرار گرقته است...چهره اين دختر توسط اندام شناسان باستان شناس در تصوير فوق باز سازي شده است.
جراحی مغز شهرسوخته
محل كشف اسكلتهاي مورد جراحي قرار گرفته به همراه وسایل زینتی و چندکوزه


خط کش 5 هزار ساله
در طی کاوش های انجام گرفته در شهر سوخته یک خط کش ساخته شده از چوب آبنوس کشف شد. دکتر سید منصور سید سجادی، سرپرست هیات باستانشناسی شهر سوخته درباره خط کش کشف شده گفت: این خط کش به طول 10 سانتیمتر با دقت نیم میلیمتری و از جنس چوب آبنوس است. کشف خط کش در شهر سوخته زابل نشانگر این است که ساکنان این شهر باستانی دارای پیشرفت های زیادی در زمینه علم ریاضیات بوده اند.

قدیمی ترین تخته نرد جهان
از گور باستانی موسوم به شماره 761 کهن ترین تخته نرد جهان به همراه 60مهره ی آن در شهر سوخته پیدا شد. این تخته نرد بسیار قدیمی تر از تخته نردی است که در گورستان سلطنتی «اور» در بین النهرین پیدا شده بود. تاس های بازی كشف شده به همراه تخته نرد در شهر سوخته

تخته نرد شهرسوخته
این تخته نرد از چوب آبنوس و به شکل مستطیل است. روی این تخته نرد، ماری که ۲۰ بار به دور خود حلقه زده و دمش را در دهان گرفته، نقش بسته است. این تخته نرد ۲۰ خانه بازی و ۶۰ مهره دارد. مهره ها که در یک ظرف سفالی در کنار تخت نرد قرار داشتند از سنگ های رایج در شهر سوخته یعنی از لاجورد، عقیق و فیروزه است.

نخستین انیمیشن جهان
باستان شناسان هنگام کاوش در گوری 5 هزار ساله جامی را پیدا کردند که نقش یک بز همراه با یک درخت روی آن دیده می شود. آن ها پس از بررسی این شی دریافتند نقش موجود بر آن برخلاف دیگر آثار به دست آمده از محوطه‌های تاریخی شهر سوخته، تکراری هدفمند دارد، به گونه‌ای که حرکت بز به سوی درخت را نشان می دهد. هنرمندی که جام سفالین را بوم نقاشی خود قرار داده، توانسته‌ است در 5 حرکت، بزی را طراحی كند كه به سمت درخت حركتو از برگ آن تغذیه می کند.
باستان‌شناسان با نزدیک كردن این تصاویر به یكدیگر موفق شدند نمونه‌ای ازیك تصویر متحرك را در قالب یك فیلم 20 ثانیه‌ای به دست آورند.
سرپرست تیم كاوش در شهر سوخته درباره كشف اخیر خود گفت: «حركت بز به سوی درخت و تغذیه او از برگ درختان در 5 حركت مصور شده است. در این تصاویر نه تنها بز به سمت درخت حركت می‌كند، بلكه جهش وی و پریدن بز روی برگ درختان كاملا دیده می‌شود.»
به گفته این باستان‌شناس، بز از جمله حیواناتی است كه در رسیدن به ارتفاعات تبحر داشته و می‌تواند با یك حركت جهشی به سمت بالا حركت كند. هنرمن دنقاش شهر سوخته‌ای، با دقت و زبردستی موفق به تصویر كردن جهش این بزشده است.
از این جام برای نوشیدن استفاده می‌شده است. ارتفاع این جام 10 سانتی‌متر است و روی یك پایه استوار شده است «سجادی» درباره منحصر به فرد بودن این تصاویر در دنیای باستانی گفت: «تاكنون در دوره‌های پیش از تاریخی چنین تصاویری دیده نشده و ما برای اولین بار به این تصویر در شهر سوخته برخورد كرده‌ایم. در بسیاری از ظروف، اشكالی را می‌بینیم كه تنها تكرار شده‌اند، اما حركتی در آنها دیده نمی‌شود. تحقیقات ما نشان داده است كه این نقش، قدیمی‌ترین ایده مردمان باستان برای ارایه «تصویر متحرك» و به تعبیر امروزی «انیمیشن» است.»
از دیگر اشیای مهم از میان هزاران شی یافت شده، می‌توان از سفال با امضای سفال‌گر بر روی آن، چکش، سوزن، شهرک‌های مسکونی و ساختمان‌های همه‌گانی هم‌چون آپارتمان، بذر خربزه، حبوبات، ماهی خشک کرده، برنج، زیره، کوره‌های سفالگری، کوره‌های ذوب فلزات، دکمه، تبر، بندکفش، قلاب، شانه سر، طناب، سبد، گل مو، قاب‌های چوبی، کفش، کمربند و ... نام برد.


پارسه یا پرسپولیس , با شکوهترین و زیباترین شهر ایران باستان و حتا به گفته ی دیرینه شناسان اروپایی باشکوهترین شهر زیر آفتاب در جهان باستان بود .جهانیان در درازای تاریخ همواره این شهر را با نام پرسپولیس خوانده و نوشته اند و هم اکنون هم با همین نام میشناسند . "پرسپولیس" به زبان یونانی یعنی " شهر پارسیان" .اما در ایران بیشتر ایرانیان این شهر را با نام "تخت جمشید" می شناسند که نادرست است و پیوندی با نام "پارسه" و "پرسپولیس" ندارد.
همانگونه که می دانیم آغاز ساخت شهر پارسه در هنگام هخامنشیان و پادشاهی داریوش بزرگ بوده است و ادامه ی ساخت آن در زمان جانشینان داریوش انجام گرفت, پس پیوندی با پادشاهی جمشید شاه ندارد چرا که پادشاهی جمشید چند هزار سال پیش از هخامنشیان بوده است . پس این شهر که اگر آن را "تخت" هم بخوانیم نمیتواند از آن جمشید باشد . اما به آن دلیل که ایرانیان جمشید را نماد سازندگی و آبادانی در ایران می دانستند و نوشته های باستانی ایران هم این باور را ثابت می کرد, ایرانیان گمان بردند که این کاخ نیز باید بدست جمشید ساخته شده باشد . و به آن دلیل که پس از فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی بدست سکندر گجستک (ملعون) , بیشتر گنجینه های نوشتاری و داشته های تاریخی ایرانیان نابود گشته بود , نامی از سازندگان این کاخ به گوش ایرانیان نرسید .( شاید این پرسش پیش بیاید که مگر بر نگاره ها و دیوارهای پارسه نام سازندگان آن نیامده بود ؟ پاسخ اینجاست که خوانش گل نوشته ها در همین چند دهه گذشته به گونه ی دقیق و درست انجام شد و پیشتر از آن کسی نتوانسته انان را بدرستی بخواند و به زبان پارسی برگرداند .)
یکی دیگر از دلایل این اشتباه تاریخی را می توان برداشت نادرست ایرانیان از متن های کهن باستانی از جمله شاهنامه فردوسی دانست که در داستان پادشاهی جمشید شاه آشکار گردیده است و میتوان به آن اشاره نمود . پس از آنکه ضحاک به ایران زمین درآمد و آهنگ پادشاهی نمود و به کاخ جمشید اندر شد چنین آمده است :
کی اژدهافش بیامد چو باد ... به ایران زمین تاج بر سر نهاد
سوی تخت جمشید بنهاد روی ... چو انگشتری کرد گیتی بروی
ایرانیان با دیدن این بیت ها دیگر ایمان پیدا کرده بودند که جمشید سازنده ی تخت جمشید ( شهر پارسه) بوده است و در آن حکومت می کرده است, که البته این برداشت نادرست بود و منظور از تخت جمشید در این بیت , تخت پادشاهی جمشید بود که بر روی آن نشسته بود و نه شهر پارسه !

 
بنابراین بایسته است که در نوشتارها و گفتارهای خود از نام "پارسه" که نام درستین این شهر بزرگ و باشکوه است بهره ببریم و به دیگران نیز گوشزد کنیم که از بکار بردن نام نادرست "تخت جمشید" بپرهیزند

فهرست پایتخت‌های ایران در درازاي تاریخ:
*. 
عیلامیان: آوان و ایذه و شوش.
*. 
مادها: هگمتانه.
*. 
هخامنشیان: هگمتانه، شوش و تخت جمشید.
*. 
سلوکیان: سلوکیه و انطاکیه.
*. 
اشکانیان: صددروازه و ایذه و تیسفون.
*. 
ساسانیان: بیشاپور، تیسفون شوشتر(زمستانی).کرمانشاه(تابستانی)
*. 
طاهریان: مرو و نیشابور.
*. 
صفاریان: زرنج.
*. 
علویان: آمل.
*. 
سامانیان: بخارا.
*. 
زیاریان: گرگان.
*. 
بوییان: شیراز.
*. 
غزنویان: غزنین و لاهور.
*. 
سلجوقیان: نیشابور، مرو، اصفهان و همدان.
*. 
اتابکان آذربایجان: تبریز.
*. 
اتابکان فارس: شیراز.
*. 
اتابکان لر: ایذه.
*. 
قراختاییان: کرمان.
*. 
خوارزمشاهیان: گرگانج.
*. 
ایلخانان: مراغه، سلطانیه و تبریز.
*. 
کرتیان: هرات.
*. 
مظفریان: یزد.
*. 
سربداران: سبزوار.
*. 
چوپانیان: تبریز.
*. 
جلایریان: تبریز و بغداد.
*. 
تیموریان: سمرقند و هرات.
*. 
قراقویونلوها: تبریز.
*. 
آق‌قویونلوها: تبریز.
*. 
صفویان: تبریز، قزوین و اصفهان.
*. 
افشاریان: مشهد.
*. 
زندیان: شیراز.
*. 
قاجاریان: تهران.
*. 
پهلوی‌ها: تهران.
و الانم تهران



دریای نور درشت‌ترین و زیباترین الماس برلیان در میان گوهرهای سلطنتی ایران و یکی از گوهرهای معروف جهان است‌. گفته می‌شود این الماس هزار سال پیش کشف و استخراج شده است‌. وزن آن اکنون هفت مثقال و ۲۰ نخود، یعنی در حدود ۱۸۲ قیراط و صورتی است ولی پیش از تراش بیشتر از این بوده‌است. رنگ این الماس یکی از استثنایی‌ترین وکمیابترین رنگ‌ها میان الماس‌های برلیان شناخته شدهٔ جهان است. ارزش این الماس چنان است که به عنوان پشتوانهٔ پول ملی ایران، «ریال»، نیز بود.
تاریخچهٔ این الماس به اساطیر و افسانه‌ها می‌رسد. نقل است که بر دستهٔ شمشیر افراسیاب نصب بوده و رستم آن را در جنگ با تورانیان تصاحب نموده است. در حملهٔ امیر تیمور به غارت رفت و به دست محمدشاه هند رسید.
این الماس به همراه زوج دیگرش کوه نور (که اکنون روی تاج ملکهٔ انگلستان نصب شده‌است) توسط نادر شاه افشار در جنگ با هند به دست آمده و در سال ۱۷۳۹ میلادی به ایران آورده شدند.
ظاهراً محمدشاه به هنگام تسلیم به نادر آن را در عمامهٔ خود مخفی نموده که توسط سربازان یافته می‌شود.
دریای نور پس از قتل نادر به نوهٔ او شاهرخ‌میرزا (آخرین پادشاه افشار) رسید و سپس به دست امیر علم خان خزیمه و بعد به محمد حسن خان قاجار و بعد به لطفعلی‌خان زند و سر انجام به دست آغا محمدخان قاجار افتاد. ناصرالدین شاه معتقد بود که این جواهر یکی از گوهرهای تاج کورش بزرگ بوده‌است.
او برای تولیت این گوهر قیمتی منصبی مخصوص قرار داده بود.
این جواهر در زمان محمدعلی شاه و هنگام شکست وی از مشروطه خواهان به سفارت روسیه برده شد که خوشبختانه به همت مشروطه‌خواهان بازپس داده شد و هم اکنون در موزهٔ بانک مرکزی واقع در خیابان فردوسی تهران قرار دارد.
دریای نور تا زمان ناصرالدین شاه در وسط یکی از بازوبندهای سلطنتی نصب می‌شد، ولی در زمان او که استفاده از بازوبند منسوخ شد، آن را به صورت پیش کلاه درآوردند و در قابی زرین با شیر و خورشید و تاج مرصع به ۴۵۷ قطعه برلیان ریز و عالی و چهار قطعه یاقوت قرار دادند. این الماس برلیان از دو سو تراش خورده و به شکل هرم مثلث‌القاعده‌ای است که قاعدهٔ آن چهار سانتی‌متر درازا و سه سانتی‌متر پهنا دارد و دو سوی دیگر حدود دو سانتی‌متر است‌. همهٔ سطوح دریای نور صاف و یک نواخت است، جز یک سمت آن که فتحعلی شاه با کندن عبارت «سلطان صاحب‌قران فتح‌علی‌شاه قاجار ۱۲۴۴»، از ارزش آن کاسته است‌.

واپسین داستان شاهنامه (نخستین تدوین)، نشستن یزدگرد برتخت شاهنشاهی ساسانی، کشته شدنش به دست خسرو آسیابان در مرو، کشته شدن رستم فرخزاد به دست سعد بن ابی وقاص و شکست سپاه ساسانی، اشغال، کشتار، تاراج، چپاول، تجاوز و سرانجام نابودی ایران بدست سپاهیان عرب، تا خیانت ماهوی سوری و گرفتاری و کشته شدنش بفرمان بیژن است!

باری، در این بین، گفته ایی ناروا که "شاهنامه آخرش خوش است" در بین ما رواج پیدا کرده است!‌ البته با آنکه برخی بدین باورند که یک "کنایه" و سرچشمه از هنر ادبی تضاد، برای بیان ناخوشی روزگار ایرانیان گفته شده است (از جمله دکتر فریدون جنیدی)، ولی در حقیقت این گفته سراپا توهین و ناسزا به ایران و ایرانیست!

این گفته ی ننگین، اشاره ای به خوشی و شادی دشمنان به کشتار نیاکانمان و نابودی ایرانست!

بیگمان زمان آن فرارسیده است که نه تنها بگوییم: "شاهنامه آخرش ناخوش است"، بلکه این گفته توهین آمیز "شاهنامه آخرش خوش است" را در جامعه ایرانی ریشه کن کنیم - حتا اگر هم که یک کنایه و منظور ادبی داشته باشد!

چو با تخت، منبر برابر شود - همه نام بوبکر و عمر شود
تبه گردد این رنجهای دراز - نشیبی دراز است پیش فراز
نه تخت و نه دیهیم بینی نه شهر - کز اختر همه تازیان راست بهر
بپوشند از ایشان گروهی سیاه - ز دیبا نهند از بر سر کلاه
نه تاج و نه تخت و نه زرینه کفش - نه گوهر نه افسر نه رخشان درفش
برنجد یکی، دیگری بر خورد - به داد و به بخشش کسي ننگرد
ز پيمان بگردند و از راستی - گرامي شود کژی و کاستی
پياده شود مردم جنگجوی - سوار آنکه لاف آرد و گفتگوی
ربايد همي اين از آن آن - زين ز نفرين ندانند باز آفرين
نهانی بتر ز آشکارا شود - دل شاهشان سنگ خارا شود
بدانديش گردد پدر بر پسر - پسر بر پدر همچنين چاره گر
شود بنده ی بی هنر شهريار - نژاد و بزرگی نيايد به کار
به گيتی نماند کسی را وفا - روان و زبانها شود پر جفا!

۱۳۹۱ تیر ۲۲, پنجشنبه

داستان های زیبای شاهنامه فردوسی بصورت صوتی


دانلود داستان های زیبا و ایرانی شاهنامه فردوسی بصورت صوتی که شامل هفت داستان زیر میگردد:
ضحاک و کاوه آهنگر
سرگذشت رستم و برزو
رستم و سهراب
نبرد رستم و خاقان چین
نبرد رستم و کاموس کشانی
نبرد رستم و اسفندیار
فریدون
هفت خان اسفندیار
این داستان های صوتی را می توانید از  اینجا  دریافت نمایید.

ایران دوستی را از زوپیروس سردار ایرانی بیاموزیم



زوپیر(زوپیروس) نام سردار شجاع سپاه داریوش بزرگ است که نقش بزرگی را در فتح بابل به دست داریوش ایفا کرد.
ماجرا اینگونه است که در مارچ ۵۲۲ پیش از (ترسا) میلاد، یک مغول بنام گئومات ادعا کرد که بردیا پسر کورش بزرگ است و با این ترفند و دروغ چند ماه هم تاج و تخت ایران را بدست آورد. تا اینکه در پایان خویشاوند کمبوجیه و بردیا، داریوش بزرگ، همراه با شش نفر دیگر (هفت تنان) این غاصب تاج و تخت ایران را کشتند و از آن پس داریوش پادشاه ایران شد.
این رویدادها زمینه ای را فراهم آورد که ایران با بحران های پرشماری روبرو شود. یکی از این بحرانها، شورش ندیتبئیره (نیدیت بعل) در بابل بود. او که خود را نبوکدنزار (نبوکدرچره) پسر نبونید (نبونئیت) می خواند شاهی را در بابل در دست گرفت.
داریوش بزرگ شتابان با سپاه بزرگی به سوی بابل تاخت ولی در آنجا با پدافند بابلی ها روبرو گردید. با اینکه سپاه داریوش شهر را محاصره کرده بود ولی پدافند بابلی ها شکسته نمی شد و دروازه های شهر همچنان بسته مانده بود. تا اینکه زوپیر پسر مگابیزوس (یکی از هفت تنان)، سردار دلیر سپاه داریوش اندیشید که با بریدن گوش ها و بینی خود، از داریوش بخواهد که به او، به این بهانه که داریوش او را تنبیه کرده است، پروانه و پروای (اجازه) پناهنده شدن به بابل بدهد، تا از درون بابل سبب واژگونی شهر شود.
داریوش با دیدن گوش و بینی بریده زوپیر او را دیوانه خواند ولی زوپیر در پاسخ گفت چون او می دانسته است که داریوش با برنامه او همنگر نخواهد بود، او را در برابر کار انجام شده قرار داده است. زوپیر به بابل پناه آورد و بابلی ها با دیدن گوش ها و بینی بریده زوپیر باور کردند که داریوش او را تنبیه کرده است و از روی این که زوپیر بتواند از داریوش انتقام بگیرد در اختیار او سپاهی قرار دادند.
زوپیر در چندین جنگ با سپاه داریوش پیروزی هایی بدست آورد و این پیروزیها دیگر هیچ گمانی برای بابلی ها نمی گذاشت. آنها کاملا بر این باور بودند که زوپیر، دشمن سرسخت داریوش بزرگ است.
ولی آنها در اشتباه بودند؛ در دم (لحظه) موعود زوپیر دروازه های شهر بابل را به روی سپاه داریوش باز کرد و سپاه ایران پدافند بابلی ها را در هم شکست و ندیتبئیره از بابل پا به فرار گذاشت. سپاه داریوش، ندیتبئیره شاه دروغین را پیگرد کرد تا اینکه او را به کام مرگ فرستاد. داریوش بزرگ به پاس خدمتی که زوپیر انجام داد او را به ساتراپی بدون خراج بابل برگزید.
زوپیر با دختر داریوش بزرگ ازدواج کرد و هوده (نتیجه) این ازدواج یک دختر بود و پسری به نام مگابیزوس (همنام پدر بزرگش).
مگابیزوس یکی از سرداران بزرگ سپاه خشیارشاه در جنگ با یونان بود. مگابیزوس هم با دختر خشیارشاه ازدواج کرد و نام پسرشان را زوپیر (زوپیروس) نهادند.



در این پست برخی از سخنان پادشاهان را با سخنان کوروش بزرگ مورد مقایسه قرار می دهیم.و به این موضوع می پردازیم که دلیل این مشهوری و معروفی کوروش بزرگ چه بوده است.امیدورام با این پست کسانی که میگن کوروش اینطور انسانی بوده و این طور کار ها رو کرده ،از حرف های خودشون پشمان شده و بدانند که کوروش واقعا پاک بوده و پاک خواهد ماند.البته توجه کنید که شخصی مانند کوروش هیچ گاه با این چنین پادشاهانی که نامشان در زیر امده است قابل قیاس نیست.

آشور نصیرپال، پادشاه آشور (۸۸۴ پ‌م.) در کتیبه خود نوشته است:
به فرمان آشور و ایشتار، خدایان بزرگ و حامیان من ششصد نفر از لشکر دشمن را بدون ملاحظه سر بریدم و سه هزار نفر از اسیران آنان را زنده زنده در آتش سوزاندم.حاکم شهر را به دست خودم زنده پوست کندم و پوستش را به دیوار شهر آویختم. بسیاری را در آتش کباب کردم و دست و گوش و بینی زیادی را بریدم، هزاران چشم از کاسه و هزاران زبان از دهان بیرون کشیدم و سرهای بریده را از درختان شهر آویختم.


در‌کتیبه سِـناخِـریب، پادشاه آشور (۶۸۹ پ‌م.) چنین نوشته شده است:
وقتی که شهر بابِـل را تصرف کردم، تمام مردم شهر را به اسارت بردم. خانه‌هایشان را چنان ویران کردم که بصورت تلی از خاک درآمد. همه شهر را چنان آتـش زدم کـه روزهای بسـیار دود آن به آسـمان می‌رفـت. نهـر فـرات را به روی شهر جاری کردم تا آب حتی ویرانه‌ها را نیز با خود ببرد.



در کتیبه آشور بانیپال (۶۴۵ پ‌م.) پس از تصرف شهر شوش آمده است:
من شوش، شهر بزرگ مقدس را به خواست آشور و ایشتار فتح کردم من زیگورات شوش را که با آجرهایی از سنگ لاجورد لعاب شده بود، شکستم معابد عیلام را با خاک یکسان کردم و خـدایـان و الهه‌هـایشان را به باد یغما دادم.
سپاهیان من وارد بیشه‌های مقدسش شدند که هیچ بیگانه‌ای از کنارش نگذشته بود، آنرا دیدند و به آتش کشیدند. من در فاصله یک ماه و بیست و پنج روز راه، سـرزمـین شـوش را تبدیل به یک ویرانه و صحرای لم یزرع کردم … ندای انسانی و … فریادهای شـادی … به دست من از آنجا رخت بربست، خاک آنجا را به تـوبـره کشیدم و به ماران و عـقرب‌ها اجازه دادم آنجا را اشغال کنند.

اما علیرغم رفتارهای ناپسند پادشاهان آشور و بابل و حکمرانان امروز جهان، کوروش پس از ورود به شهر بابل و با دارا بودن هرگونه قدرت‌عملی نه تنها پادشاه مغلوب را مصلوب نکرد؛ بلکه او را به حاکمیت ناحیه‌ای منصوب، و با مردم شهر نیز چنین رفتار نمود:
“… آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه مردم گام‌های مرا با شادمانی پذیرفتند … مَردوک (خدای بابلی) دل‌های پاک مردم بابل را متوجه من کرد؛ زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم. ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد … نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. وضع داخلی بابل و جایگاه‌های مقدسش قلب مرا تکان داد. من برای صلح کوشیدم. برده‌ داری را برانداختم. به بد‌بختی‌های آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند. خدای بزرگ از من خرسند شد.فرمان دادم تمام نیایشگاه‌هایی را که بسته شده بود، بگشایند. همه خدایان این نیایشگاه‌ها را به جاهای خود بازگرداندم. اهالی این محل‌ها را گرد آوردم و خانه‌های آنان را که خراب کرده بودند، از نو ساختم. صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم.”
کوروش پس از ورود به شهر بابل (در کنار رود فرات و در جنوب بغداد امروزی) فرمان آزادی هزاران یهودی را صادر کرد که قریب هفتاد سال در بابل به اسارت گرفته شده بودند. هزاران آوند زرین و سیمین آنان را که پادشاه بابل از ایشان به غنیمت گرفته بود، به آنان بازگرداند و اجازه داد که در سرزمین خود نیایشگاهی بزرگ برای خود بر پای دارند. رفتار کوروش با یهودیان موجب کوچ بسیاری از آنان به ایران شد که در درازای بیست و پنج قرن هیچگاه بین آنان و ایرانیان جنگ و خشونت و درگیری رخ نداد .

دانلود مجموعه جالب و بی نظیر نام های پارسی


دانلود مجموعه جالب و بی نظیر نام های پارسی شامل :
کتاب ۱۱۶صفحه ای گنجنامه نام های زنان
کتاب ۱۴۹ صفحه ای گنجنامه نام های مردان
نرم افزار بی نظیر نام یار
فایل اینترنتی لیست نام های پارسی به همراه معانی آنها
این مجموعه بی نظیر را از اینجا دریافت نمایید. 

همه با هم و دست در دست یکدیگر بیایید بر فرزندان این مرز وبوم
نامهای زیبای پارسی بگذاریم . نامهایی در خور آنها از بزرگان و
نام آوران و سرشناسان این کهن مرز و بوم

دوستان گرامی هفده نقشه و سند تاریخی مبنی بر درستی نام پاک خلیج پارس را که پاسخی راسخ به هرزه گویان می باشد ،در اینجا قرار دادم تا زین پس انیران و خائنان داخلی نام دروغین و نادرست خلیج   و یا   خلیج    ع ر ب ی     را بر زبان نرانند. 

چو ایران مباشد تن من مباد                                      بدین بوم و بر زنده یک تن مباد           
 همه سر به سر تن به کشتن دهیم                              از آن به که کشور به دشمن دهیم  

این اسناد ارزشمند را می توانید از اینجا دریافت نمایید .

دانلود گلستان سعدی بزرگ مرد ایران




دانلود گلستان سعدی       بزرگ مرد ایران

گلستان سعدی را  از اینجا می توانید دریافت کنید

دانلود 3 کتاب ایران باستان




دانلود کتاب ایران باستان
دوستان گرامی سه کتاب ایران باستان کامل رو براتون گذاشتم و امیدوارم بخونین و با آگاهی پیش بروید
۱. دانلود کتاب ایران باستان استاد پیرنیا (جلد یکم)
۲. دانلود کتاب ایران باستان استاد پیرنیا (جلد دوم)
۳. دانلود کتاب ایران باستان م.مولی ترجمه استاد ژاله آموزگار


خلیج پارس , تنگه هرمز و جزایر سه گانه
خط قرمز ملت ایران است
(با تشکر از وبلاگ ایران من کو)

زشیر شتر خوردنو سوسمار عرب را به جایی رسیدست کار
که تاج کیانی کند آرزو تفو بر تو ای چرخ گردون تفو
عرب را به دیده درون شرم نیست ز راه خرد مهر و آزرم نیست
در پی گستاخی سوسمارخوران عرب و ادعای واهی این فرزندان نامشروع انگلیس مبنی بر حاکمیت جزایر ایرانی مناسب دیدم اسناد تاریخی حاکمیت چند هزار ساله ایران بر این جزایر رو براتون بگذارم.
دانلود دلا يل تاريخی حاکميت ايران بر جزاير سه گانه در گفت وگوي مردم سالا ری با دکتر هرميداس باوند
دانلود جزایر سه گانه و نقش ایران در امنیت خلیج فارس (روح الله پورطالب ) مرکز مطالعات خلیج فارس - اردیبهشت 89
  گسترش ادعاهای واهی و غیر قانونی و  فعالیت های ضد ایرانی امارات متحده عربی و اتحادیه نمایشی عرب , شورای همکاری خلیج فارس ( که نام جعلی شورای کشورهای عربی خلیج به خود داده اند ) در خصوص جزایر سه گانه , نام تاریخی خلیج فارس و توجه به وقایع خطرناک و سرنوشت ساز منطقه ای و بین المللی در ماه های اخیر , موجب تجاوز و تعدی به یکی دیگر از خطوط قرمز ملت ایران شده است و بررسی اجمالی مساله جزایر ایرانی خلیج فارس را ضروری ساخته است . از سوی دیگر چشم طمع بیگانگان به این منطقه غنی و استراتژیک ایرانی که به "نخستین منبع انرژی جهان" مشهور است موجب گشته است که استعمار انگلیس و آمریکا در صدد برآیند تا با تحریک اعراب بدوی منطقه به تغییر نام آن به خلیج عرب اقدام نمایند تا در طی چند سال آیند از نفوذ ایران در این منطقه همیشه ایرانی بکاهند . با عملی سازی این طرح استعماری و متجاوزانه کشورهای سودجو به راحتی پایگاه های خود را در منطقه مستحکم تر می نمایند و از منابع جهانی ایران بهره میبرند . بدون تردید ملت ایران با آشنایی نسب به حقوق تاریخی و منافع ملی خود در این برهه ی سرنوشت ساز وظایف و مسئولیت های خود را در پیشگاه تاریخ به انجام خواهد رسانید و این فتنه های زننده را ناکام خواهد گذاشت . بر طبق قوانین بین المللی , ایران تا چند دهه پیش که بحرین را در اختیار داشت بر 85% از دریای پارس(خلیج فارس) تسلط داشت . کنترل بر دریای مکران یا اریتره ( عمان ) و شمال اقیانوس هند نیز در طول تاریخ در اختیار ایران بوده است و امروزه این امر برای کشورهای فتنه انگیز و سودجوی جهان گران آمده است . پس از اشتباه فاحش محمدرضا شاه پهلوی پیرامون واگذاری مجمع الجزیره بحرین امروزه نیز شاهد توطئه های جدیدی برای جزایر سه گانه و مالکیت ایران بر خلیج فارس و حتی نام این دریا هستیم . بدون شک بحرین اگر واگذار نشده بود اعراب و انگلیسی ها به خود این اجازه را نمی دادند که وارد خطوط ملی و قانونی ایران شوند . در دوره نخست وزیری هویدا پس از یک جنجال بین المللی از سوی کشور استعمارگر و متجاوز انلگستان برای مالکیت تاریخی ایران بر بحرین , شاه ایران مجبور به پذیرفتن رفراندوم از سوی سازمان ملل در بحرین شد . 
با توجه به تسلط کامل انگلستان و آمریکا بر سازمان ملل , این رفراندوم نیز با جعل و فریب اجرا شد و نتیجه رفراندوم به نفع انگلستان جهت تجزیه بحرین از ایران اعلام شد . بحرین دریای مروارید و نفت خلیج فارس امروزه عروسکی در دست آمریکا و انگلستان شده است و ثروت های کلان این منطقه ایرانی نیز به یغما می رود و حتی دولت پادشاهی آن گستاخانه اقدام به تاسیس دانشگاهی جعلی به نام الخ-ل-ی-ج  ال-ع-ر-ب-ی نموده است . همچنین با واگذاری بحرین مالکیت ایران بر دریای پارس کاهش چشم گیری پیدا نمود و اگر روزی جزایر سه گانه و یا حتی فقط ابوموسی به اشغال امارات در آید ایران دیگر هیچ حرفی برای گفتن در نخستین منبع انرژی جهان نخواهد داشت . پس بایستی با دقت و تمرکز ملی مانع هرگونه مذاکره ای و دست درازی پیرامون این حقوق ملی خود شویم .

الف ــ مشخصات جغرافیایی و موقعیت جزایر سه گانه ایرانی
تنگه هرمز به طول ۱۸۵ کیلومتر و عرض ۵۶ تا ۱۸۰ کیلومتر و ژرفای پیشینه ۱۱۵ متر به عنوان آب راه باریک خلیج فارس را از طریق دریای مکران (دریای عمان) به اقیانوس هند و خطوط کشتیرانی بین المللی پیوند می دهند . ایران بر تعدادی از جزایر مهم و استراتژیک در تنگه هرمز و دهانه خلیج فارس مالکیت دارد. اگرچه هر یک از جزایر ایرانی خلیج فارس از اهمیتی ویژه برخوردارند ولی جزایر لارک – قشم – هنگام ,  ابوموسی , تنب بزرگ و تنب کوچک که در فاصله های نزدیک به یکدیگر قرار گرفته اند قوس دفاعی ایران برای صیانت از مرزهای آبی و خاکی کشور ایران زمین را تشکیل می دهند . جزیره ابوموسی با وسعت ۱۲ کیلومتر مربع در ۷۵ کیلومتری جنوب شرقی بندر لنگه و۵۷ کیلومتری شرق جزیره سیری واقع است. نفت ابوموسی به حوزه مبارک در بخش دریایی جزیره محدود می شود که از بهترین نوع و کیفیت در خلیج فارس برخوردار است. تنب بزرگ با مساحت۱۱ کیلومتر مربع در ۳۱ کیلومتری جنوب غربی جزیره قشم و در بخش شمالی خط منصف خلیج فارس قرار دارد و حداقل فاصله آن از کرانه های راس الخیمه بیش از ۷۰ کیلومتر می باشد. جزیره تنب کوچک هم با وسعت ۲ کیلومتر مربع در ۸۹/۱۳ کیلومتری غرب تنب بزرگ و در ۴۵ کیلومتری جنوب بندر لنگه واقع شده و از دیدگاه استراتژیک به عنوان یک نقطه ارتباطی و پشتوانه برای تنب بزرگ اهمیت دارد . این سه جزیره دارای اهمیت فوق العاده استراتژیکی هستند که مختصرا به آن خواهیم پرداخت:
ب: پیشینه تاریخی حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه
بررسی های تاریخی انجام شده بیانگر آن است که در هزاره دوم قبل از میلاد این سه جزیره همانند سایر جزیره جزایر دریای پارس توسط ایرانیان اداره می شده و جزو قلمرو حکومت های ایرانی بوده است. در دودان اسلامی نیز این جزایر همواره جزو قلمرو ایالت های جنوبی ایران از جمله فارس بوده اند با ورود پرتغالی ها به دریای پارس این ۳ جزیره به اشغال آنها در آمد که در روزگار شاه عباس صفوی توسط نیروهای ایرانی آزاد گردید . نادرشاه افشار و کریم خان زند به این جزایر اعمال حاکمیت کامل نموده اند و در روزگار سلطنت فتعلی شاه قاجار نیز جزایر دریای پارس مانند کیش – بحرین – ابوموسی , هندورابی , تنب بزرگ , کوچک و فارور جزو ایالت های فارس محسوب می شدند. در سال ۱۲۶۳ هجری قمری نیز کرانه ها و جزایر خلیج فارس از جمله جزیره ابوموسی بخشی از ایالت بنادر خلیج فارس محسوب می شد. بررسی دقیق اسناد و کتب تاریخی بر مالکیت و حاکمیت تاریخی ایران بر جزایر سه گانه تردید باقی نمی گذارد.
ج بررسی وضعیت جزایر از دیدگاه حقوقی
اگرچه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی دولت استعماری بریتانیا تعدادی از جزایر ایرانی شامل قشم – هنگام – لارک – ابوموسی , سیری , تنب بزرگ و کوچک را مستقیما به نام حامیت ادعایی و واهی قبایل و امارات عربی تحت الحمایه خود اشغال کرد اما ۲۳ نقشه رسمی و نیمه رسمی از دولت بریتانیا و از جمله یک نقشه رسمی وزارت جنگ بریتانیا  مورخ ۱۸۸۶ و به ابعاد ۱۶ متر مربع که در سال ۱۸۸۸ توسط وزیر مختار انگلیس به ناصرالدین شاه تقدیم شده که مالکیت و حاکمیت ایران را بر این جزایر رسما تایید کرده است. در سال ۱۸۹۴ وزارت امور خارجه ایران در واکنش به تجدید ادعاهای بریتانیا نسبت به جزایر ابوموسی و سیری شرح مفصل و مستندی درباره حاکمیت ایران بر این جزایر فهرست حاکمان ایرانی آنها شیوه اداره و جمع آوری مالیات آنها را در نامه ای مستند جمع آوری کرد که این نامه پی گیری این ادعا را از سوی بریتانیا تا پایان سده نوزدهم متوقف کرد. در سال های آغازین سده بیستم و هم زمان با تلاش های دولت روسیه برای نفوذ و راه یابی به خلیج فارس وزارت خارج بریتانیا تصمیم گرفت که جزایر استراتژیک دهانه هرمز را به تصرف خود در آورد و این تصمیم در ۱۴ ژوئیه ۱۹۰۲ به کارگزاری بریتانیا در هندوستان و خلیج فارس ابلاغ شد. در حالی که جزایر قشم , هنگام , لارک در اشغال بریتانیا بودند عوامل استعمار جزایر ابوموسی تنب بزرگ و سیری را در سال ۱۹۰۳ به نام شیخ شارجه اشغال کردند و پرچم شیخ را در سال ۱۹۰۸ در تنب کوچک افراشتند. انگلستان بزرگترین حمایت کننده متجاوزان عرب در طول تاریخ معاصر بوده است . در سال ۱۹۰۴ میلادی مدیر گمرکات جنوب ایران که پرچم غیر قانونی شیخ شارجه را در جزایر ابوموسی و سیری دید , دستور پایین آوردن آن و افراشتن پرچم ایران را داد و دو تفنگچی را مامور حفاظت از آن کرد. پس از مدتی دولت بریتانیا بار دیگر دستور پایین آوردن پرچم ایران را داد. این کنش و واکنش ها باعث شد که دو طرف توافق کنند تا تعیین تکلیف مالکیت این جزایر هیچ پرچمی را در آنجا برافراشته نگردد اگرچه بعدها این توافق توسط بریتانیا استعمارگر نقض شد.
رفت و آمد شیوخ تحت الحمایه بریتانیا در جنوب خلیج فارس به این جزایر و بهره برداری از آنها و هم چنین گسترش بازرگانی قاچاق و غیر قانونی در جزایر کرانه های خلیج فارس باعث شد که اداره گمرکات و دولت ایران در سال ۱۹۲۷ اقدامات جدی را برای کنترل بازرگانی قاچاق اعراب آغاز کند و در سال ۱۹۲۸ آماده ارجاع اختلافات سرزمینی تاریخی خود با بریتانیا به جامعه ملل شد که در آن سال ها به نتیجه ای نرسید. در اواخر سال ۱۹۳۴ پس از دیدار فرماندار بندر عباس و مقامات رسمی محلی از جزیره تنب بزرگ و توافق با حاکم راس الخیمه شیخ راس الخیمه پرچم خود را در این جیزه فرو کشید و موافقت کرد که پرچم ایران به جای آن افراشته شود که پس از چندی دخالت و تهدید دولت بریتانیا دوباره وضعیت به حالت اول بازگشت. اقدامات ایران در سال های ۱۹۴۸ و۱۹۴۹ نیز با تهدیدات و دخالت مستقیم دولت و نیروی دریایی بریتانیا به نتیجه ای نرسید. در سال۱۹۵۳ و در زمان نخست ویزری دکتر مصدق یک رزمناو ایرانی گروهی را برای تحقیقات محلی در جزیره ابوموسی پیاده کرد. در سال ۱۹۶۱ (دوران نخست وزیری دکتر امینی) همین اقدام در مورد جزیره تنب بزرگ تکرار شد. در سال ۱۹۶۲ (زمان نخست وزیری اسدالله علم) دولت ایران توانست با یک اقدام قاطع و قانونی جزیره سیری را از بریتانیا و شیوخ تحت الحمایه اش در شارجه پس بگیرد.
در ژانویه ۱۹۶۸ دولت بریتانیا اعلام کرد که قصد دارد نیروهایش را تا پایان سال ۱۹۷۱ از منطقه خلیج فارس خارج کند. در این هنگام دولت ایران دست به تلاش های دیپلماتیک گسترده ای زد و اقدامات هماهنگ وزارت خارجه محمد رضا شاه پهلوی و دولت ایران سبب شد که طبق تفاهم نامه نوامبر۱۹۷۱ لندن مالکیت مشترک ایران و شارجه را در مورد جزیره ابوموسی تحت حاکمیت دولت ایران به امضای دو طرف رسید و دو جزیره تنب بزرگ و کوچک هم بدون گفتگو و مبادله سند به ایران بازگردانیده شد. این قرارداد حاکمیت کامل و حفظ امنیت ایران را متذکر شده است و در عین حال بر حضور مشترک ایرانی ها و  و اماراتی ها در این جزیه در یک زندگی آرام و مشترک اشاره می کرد. در روز ۳۰ نوامبر ۱۹۷۱ پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان ایران بر فراز بلندی های جزایر تنب و ابوموسی به اهتراز در آمد و پس از هشتاد سال عملا به سلطه  غاصبانه و ظالمانه استعمار انگلیس بر این جزایر همیشه ایرانی پایان داده شد. بعد از این رویداد مهم و تاریخی شکایت کشورهای عربی تندرو ( پانعربیسم ) به شورای امنیت سازمان ملل هم به نتیجه ای نرسید و تا اکتبر ۱۹۹۲ هیچ ادعایی نسبت به جزایر تنب و ابوموسی از سوی هیچ کشوری مطرح نشد , اما در آن سال و چندماه پیش از عملیات نظامی آمریکا بر ضد عراق (جنگ اول خلیج فارس) امارات متحده عربی طی عرض حالی به سازمان ملل متحد ادعای مالکیت بر این جزایر را مجددا پیش کشید. بهانه این اتهامات واهی جلوگیری مقامات ایرانی در ابوموسی از ورود اتباع بیگانه و مشکوک به این جزایر بود. همزمان با این ادعای امارات متحده عربی , اتحادیه عرب , شورای همکاری خلیج فارس , محافل دانشگاهی عرب در لندن , اتحادیه اروپا و بعضی محافل انگلیسی و فراماسون بین المللی نیز این ادعا را در اشکال مختلف مورد تایید و حمایت قراردادند اگرچه در بخشی دیگر به بررسی این ادعای واهی خواهیم پرداخت اما لازم به ذکر است به علت عدمبرخورد جدی با این متجاوزین تاریخی ملت ایران - امروز این ادعاها وارد مراحل خطرناک تری شده اند که جرات و جسارت امارات متحده عربی در توفیق لنج ها و قایق های ایرانی و تیراندازی به سوی آنها نشانه ای از ژرفای این فاجعه می باشد. اگر نظری بر این ارگان ها و گروه های بزرگ انداخته شود به سادگی متوجه می شویم – این گروه ها هماناهایی هستند که نام هزاران ساله و قانونی خلیج فارس را به خلیج عربی تغییر دادند و همگی ( منجمله انگلستان , اتحادیه عرب , کنفرانس اسلامی – اتحادیه عرب و . . . ) نیز بر عربی بودن خلیج همیشه فارس تاکید کردند . همین افراد نیز امروز دوباره ادعای واهی مالکیت بر این جزایر را تکرار کرده اند .

د ــ اهمیت ژئوپولوتیک جزایر ایرانی
1.      بر طبق کنوانسیون حقوق دریاها خط مبدا مناطق دریای جنوب ایران از دماغه فاو شروع شده و به بندر گواتر در کرانه دریای مکران (دریای عمان) ختم می شود. با توجه به محدوده ۱۲ مایلی از کرانه های دریاها که محدوده ی آب های سرزمینی شمرده می شود آب های واقع بین جزایر متعلق به ایران که فاصله آنها از یکدیگر از دو برابر ۱۲ مایل دریای (۲۴ مایل) تجاوز نکند آب های داخلی کشور محسوب می شود. به این ترتیب تمامی محدوده آبی بین جزیره های قشم , لارک ,  هرمز , هنگام و لاوان با خط ساحلی کشور جزو آب های داخلی ایران محسوب شده و در اسناد سازمان ملل نیز ضبط گردیده است. بدین ترتیب حدود سرزمینی ایران در غرب تنگه ی هرمز تا ۱۲ مایلی جنوب خط جذری جنوب جزیره ابوموسی تنب بزرگ و سیری کشیده می شود. مخدوش شدن حاکمیت ایران بر جزیره ابوموسی هم باعث گسستگی آب های بین سرزمین ما محسوب می شود و هم حاکمیت قانونی و تاریخی ایران بر ۱۲ مایل شمالی آب های این جزیره نیز مخدوش می گردد و بدین ترتیب ایران تسلط کامل خود بر تنگه مهم و استراتژیک هرمز را از دست می دهد.
2.      به موجب قانون عبور ترانزیتی از آب ها و تنگه ها خطوط تفکیکی تردد دریایی با در نظر گرفتن عوامل مختلف و به منظور تامین امنیت دریانوردی و کاهش ضایعات ناشی از تصادم و برخورد کشتی ها با یکدیگر برای کشتی های ماهیگیری – تجاری – جنگی , نفت کش ها و غیره در تنگه هرمز و خلیج فارس تعیین شده است بر طبق این طرح مسیر شمالی ورود کشتی ها از دریای عمان به خلیج فارس در شمال جزایر تنب و ابوموسی در آب های سرزمین ایران قرار دارد بدین ترتیب با مخدوش شدن حاکمیت ایران بر جزیره ابوموسی ایران امتیاز تسلط بر مسیر تردد بین المللی کشتی ها را از دست خواهد داد و سپس انگلستان و آمریکا غیر رسمی بر این منطقه حساس و مملو از انرژی جهان دست پیدا خواهد کرد .
3.      ترسیم یک خط فرضی میان ۶ جزیره هرمز – لارک – قشم , هنگام , تنب بزرگ و ابوموسی نشان دهنده وجود یک زنجیر (خط قوسی) دفاعی استراتژیک در تنگه هرمز به مثابه حریم امنیتی ایران در این منطقه می باشد که جزایر ابوموسی و تنب بزرگ حلقه های پر اهمیت این زنجیره محسوب می شوند. اهمیت استراتژیک جزایر سه گانه ایرانی به موارد فوق محدود نمی شود و هرگونه انفعال نسبت به این وضعیت و ادعاها بر این جزایر تجاوز آشکار به حقوق ملت ایران و گناهی نابخشوده است. همانگونه که تا تاریخ پابرجا باشد و ایران زنده باشد , قراردادهای ننگین ترکمانچای و گلستان در زمان قاجار – واگذاری بحرین در دوره محمد رضا شاه – توافق نامه 1919 در زمان حال برای مخدوش شدن سهم 50% ایران بر دریای مازندران ( خزر ) نیز در زبانها و کتابها آورده شده است و ملت ایران هرگز این فجایع ملی را نخواهند بخشید .  

ه ــ حاکمیت ایران بر جزایر خلیج فارس و ادعاهای واهی امارات متحده عربی
1.      در حالی که امارات متحده عربی , ادعای مالکیت بر جزایر ایرانی را مطرح می کند قابل توجه است که شیخ نشین های تشکیل دهنده امارات متحده عربی پیش از سده نوزدهم میلادی وجود نداشته اند. شیخ نشین راس الخیمه حتی در آغاز سده بیستم میلادی وجود نداشته اند که بتواند ادعای داشتن سرزمین ها و دریاها را مطرح کنند . شیوخ آنها روسای قبایل نسبتا بزرگ بودند که بعد سرزمین حکومت آنها در دهه ۱۹۶۰ از سوی بریتانیا به رسمیت شناخته شد و تا آن تاریخ اقتدار شیوخ تنها بر افراد قبیله واقعیت پیدا می کرد و نه بر سرزمین ها لازم به ذکر است که بهانه بریتانیا برای ورود به خلیج فارس در اوایل قرن نوزدهم این بود که می خواهد جلوی دست اندازی های همین قبایل که انها را دزدان دریایی بی بهره از موجدیت سیاسی و سرزمینی نام نهاده بود بگیرد. به تدریج و با اتخاذ سیاسی های جدید استعماری حکومت روسای قبایل توسط انگلستان به رسمیت شناخته شد و این بار امارات متحده عربی تحت الحمایه بریتانیا ها شدند. از اواسط قرن بیستم این امارات به صورت کشورهای عربی با مرزهای مجعول و ساختگی توسط استعمار انگلستان به رسمیت شناخته شد که آخرین آنها امارات متحده عربی بود که بعد از خروج انگلیسی ها از خلیج فارس در دهه هفتاد میلادی به صورت آخرین میراث استعمارگران در منطقه شکل گرفت.
2.      طبق این اصل در روابط بین الملل که:((قرارداد میان دو دولت حق و مسئولیتی برای کشور ثالث ایجاد نمی کند)) تفاهم نامه ۱۹۷۱ ایران و شارجه در مورد جزیه ابوموسی نیز سندی رسمی است که به هیچ دولت یا نهاد دیگر اجازه دخالت در این مورد را نمی دهد. دو جزیه تنب بزرگ و کوچک هم براساس توافق غیرمکتوب با بریتانیا به ایران بازگردانده شده اند چرا که از نظر دولت وقت ایران هرگونه توافق مکتوب ممکن بود در مورد حاکمیت و مالکیت مطلق ایران بر این دو جزیره جای تردید باقی بگذارد و همه موارد فوق مورد تایید دولت وقت بریتانیا بوده است. لازم به ذکر است شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب که با بیانیه ها و اقدامات غیر قانونی به ادعاهای واهی امارات دامن می زنند در زمان انعقاد تفاهم نامه ایران و شارجه (۱۹۷۱) هنوز وجود خارجی نداشته اند و اتخاذ مواضع خصمانه و غیر مسئولانه که ناشی از ماهیت ضد ایرانی و فلسفه وجودی قومی و متعصبانه پان عربیستی آنها می باشد به منزله دخالت آشکار در مورد امور داخلی ایران است. همین گروه های تندرو فاشیستی عرب امروزه با راه اندازی گروهکی تروریستی در خوزستان به نام الاهوازی مشغول به عملیات تروریستی بر ضد هم مینهنان خوزستانی ما هستند . لازم به ذکر است که عمروموسی دبیر کل مصری تبار اتحادیه عرب و العطیه دبیر کل قطری تبار شورای همکاری خلیج فارس در موراد متعدد گرایش های تند پان عربیستی و ضد ایرانی خود را نشان داده اند که نمونه آن استفاده از نام موهن خلیج عربی به جای خلیج همیشه فارس در نشست وزرای خارجه کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی در تهران و در حضور مسئولان حاکمیت جمهوری اسلامی بود که البته متاسفانه با کوچک ترین واکنشی از جانب آنان روبرو نشدند.
3.      وجود کتب نقشه ها و اسناد جغرافیای فراوان در دوران پیش از اسلام و دوران اسلامی هم چنین نقشه های رسمی و نیمه رسمی سده های ۱۸ و ۱۹ که بسیاری از آنها توسط دریانوردی و دولت بریتانیا تهیه شده اند همگی گواهی بر تعلق این جزایر به ملت ایران دارند. نام های ایرانی جزایر خلیج فارس از جمله تنب و ابوموسی (بوموسی بوموف گپ سبزو) نشانی دیگر از ماهیت ایرانی این جزایر دارند.
4.      خلیج فارس در بسیاری از دوره های تاریخی یک پهنه آبی ایران به شمار می رفته و کرانه های جنوبی آن از جمله بحرین تا چند دهه پیش در اختیار دولت های ایران بوده پس چگونه ممکن است جزایر بین این کرانه ها متعلق به کشور دیگری بوده باشد؟!
5.      ابوظبی ادعا  بر جزایر ایرانی را بر مبنای تعدادی نامه های مبادله شده میان شیوخ قاسمی بندر لنگه و قاسمیان سواحل جنوبی ایران پی گیری می کنند , بدیهی است که قاسمیان بندر لنگه که مامورین دولت ایران بودند نمی توانستند قانونا در مورد خاک سرزمین ایران با دیگران مذاکره کنند.
6.      ادعاهای امارات متحده عربی مبنی بر اعمال فشار ایران در جریان تفاهم ۱۹۷۱ ایران و شارجه صحیح نیست چرا که ایران در آن زمان با شارجه مذاکره نمی کرده که بتواند با اعمال فشار اهداف خود را به پیش برد بلکه با بریتانیا که در آن زمان هنوز امپراتوری بزرگ استعمارگر دنیا شمرده می شده طرف مذاکره بوده است.
نتیجه گیری
بررسی همه جانبه موارد فوق و موارد متعدد دیگر نه تنها حاکی از ادعاهای غیر قانونی امارات متحده عربی ( با حمایت گسترده انگلستان و آمریکا )  نسبت به سرزمین های ایرانی و مداخله آشکار در امرو داخلی کشور ایران است بلکه نمایانگر این مسئله است که جزایر سه گانه ابوموسی تنب بزرگ و تنب کوچک هم از حیث حقوق تاریخی و هم از دیدگاه حقوق بین المللی متعلق به ملت ایران بوده و هرگونه مذاکره معامله و سازش بر سر این جزایر تعدی به حقوق مسلم تاریخی و بین المللی ملت ایران و در حکم تجاوز به تمامیت ارضی ایران است که مستلزم وارد شدن ارتش را نیز در حل این مسئله میتواند داشته باشد . در قانونی اساسی ایران دفاع از تمامیت ارضی ایران مهم ترین وظیفه ارتش ایران است . جدای از اینکه واگذاری جزایر ایرانی به اعراب گناهی نابخشودنی در پیشگاه ملت ایران می باشد و تاریخ هرگز چنین تجاوزی را از یاد نخواهد برد .
اگر مسئولان ایران با موراد مشابه تعدی به حقوق ملت ایران از جمله سخنان هجو ملک فهد پادشاه عربستان سعودی در مراسم حج ۱۹۹۴ در مورد بازگرداندن جزایر به امارات , اظهارات معاون ویز خارجه انگلستان در مورد جزایر ایرانی ۱۹۹۷ , بیانیه های کمیسیون مشترک اروپا و شورای همکاری خلیج فارس در فوریه ۲۰۰۲ و مه ۲۰۰۴ و اظهار امیدواری آنان در حل اختلاف ایران و امارات بر سر جزایر ایران , به کار بردن مکرر نام جعلی به جای خلیج فارس در مذاکره های سیاسی و کنفرانس سران کشورهای اسلامی و نشست وزرای خارجه کشورهای اسلامی در تهران در سال های گذشته , توقیف کشتی ها و ملوانان ایرانی و موارد متعدد از سوی امارات در آبهای خلیج فارس و . . .  واکنش های قاطع را انجام داده بودند امروز شاهد تکرار این ادعاهای گستاخانه و مداخله جویانه از سوی امارات متحده عربی شورای همکاری خلیج فارس اتحادیه عرب و دیگران نبودیم. با اینهمه طی چند سال اخیر سخنان و اقدامات نسبتا مفیدی از سوی دولت ایران دیده شده که یک نمونه آن سخن آقای رفسنجانی بوده است : 
اگر اعراب جزایر سه گانه ما را میخواهند باید از دریای خون بگذرند
کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب نیز باید آگاه باشند که با اتخاذ مواضع خصمانه و زیر سوال بردن موجودیت جغرافیایی و سرزمینی کشور ایران خود را مستقیما در مقابل ملت ایران قرار داده اند و با توجه به حساسیت ملت بزرگ ایران نسبت به یکپارچگی ملی و سرزمینی و تمامیت ارضی ایران این امر برایشان بسیار گران تمام خواهد شد . ملت ایران در طول تاریخ بر ضد استعمار و تجاوز بیگانگان تا آخرین قطره های خون خود ایستادگی کرده اند و امروز اگر باردیگر نیاز باشند چنین خواهیم کرد . در مورد مسائل و ادعاهای مالکیت بر سرزمین و آبهای ایران حتی برای یک بار هم نباید تساهل نشان داد و کوتاه آمد , زیرا که پیامدهای سنگین و خسرات بسیاری برای ملت ایران در بر خواهد داشت . رئیس جمهور وقت ایران محمود احمدی نژاد در سفر اردیبهشت ماه سال 86 خود به امارات , هرگونه مناقشه با امارات بر سر جزایر سه گانه را منتفی دانست و مالکیت کامل ایران بر این جزایر و نام بزرگ خلیج فارس را برای ابدیت اعلام نمود ولی با اینهمه اقدامات جدیتری برای مقابله با متجاوزین لازم است . از سوی دیگر در ایران روزی به نام روز ملی خلیج فارس ( 10 اردیبهشت ) نامگذاری شده است و همچنین در این روز نیروی دریایی ایران به مانور دریایی در خلیج فارس می پردازد . از سوی دیگر بر روی اسکناسهای پنج هزار تومانی ایران نیز نام خلیج فارس نیز نقش بسته است و اقدامات دیگر که بایستی ادامه پیدا کند . در ارتباط با همین گستاخی شیخ نشینهای تازی , یکی از هم میهنان عرب خوزستانی ما در پاسخ به تازیان شبه جزیره که به حقوق ملی هفتاد ملیون ایرانی دست درازی میکنند از قول حضرت حافظ چنین گفته اند :
يا متجس عرصة الثلاثين الدجاجة ليست جولانجهك                              تذهب عرضك و يقيم الزحمة لنا
...............
اي مگس عرصه ي سيمرغ نه جولانگه توست                                  عرض خود مي بري و زحمت ما مي داري

و اما چند نکته قابل توجه در این مورد ...
دیدگاه ملت ایران نسبت به شیخکهای بدوی حوزه خلیج فارس طبق یک نظر سنجی
گسترش توهمات متجاوزانه شیخک های بدوی حوزه خلیج فارس که کشورهایشان چند صباحی است به استقلال دست یافته اند موجب گردیده است , یکی از پایگاه های خبری کشورمان به نام "عصرایران" دیدگاه مردم داخل را در پاسخ به این توهمات اعراب بررسی کنند . اعراب که در طول تاریخ مورد نکوهش همه بشریت بوده اند ( اعراب خوزستان بخشی از ملت ایران هستند و جدای از تازیان شبه جزیره می باشند )  امروز به برکت نفت و منابع بیکران خلیج فارس به ثروتهای نامشروعی دست یابند و در نتیجه به دلیل فقدان فرهنگ و تمدن کافی از این ثروت در جهت نامشروع و سو بهره ببرند . که نمونه های آن را در جنگ نابرابر ایران و عراق دیدیم که هزاران میلیارد دلار از خزانه آنان ( اتحادیه عرب , اتحادیه کشورهای حوزه خلیج فارس ) راهی ارتش بعث عراق گردید . یا هزینه های کلانی که برای جعل نام خلیج فارس شده است , ادعای واهی بر مالکیت جزایر سه گانه ایران و . . .
از این روی مردم یکی از حربه های اصلی در پاسخ به این عروسکهای استعمار را تلاش های ملی و معنوی ایرانیان در جهت بازپسگیری مجمع الجزایر سوق الجیشی بحرین در خلیج همیشه فارس دانسته اند که طی یک ترفند بین المللی از خاک ایران جدا شد . از این روی این نظر سنجی جالب و قابل تعمل می باشد که پس از حدود چهل سال از جدا شدن بحرین امروز باردیگر صداهای بسیاری برای پس گیری بحرین شنیده می شود . برخی از سخنان هم میهنان در پاسخ به اعراب :
فراموش نکنیم که اینها همان حامیان صدام جنایتکار در زمان جنگ با ایران هستند / ايران بايستي استاندار بحرين را هرچه سريعتر انتخاب كند/اعراب جنوب خلیج فارس براي رسيدن به جزاير سه گانه بايد در درياي خون شنا كنند. / گویا اماراتی ها فراموش کرده اند که پدرانشان در دهه 50 حقوق بگیر فرمانداری بندرعباس بوده اند و اسناد آن در بانک صادرات و فرمانداری بندر عباس موجود است.
گستاخی یک نماینده سلفی وابسته به انگلیس بحرین نسبت به ایران  
یک نماینده پارلمان بحرین در اظهاراتی گستاخانه خواهان موافقت ایران با تغییر نام خلیج فارس به واژه مجهول «خلیج» شد. به گزارش مردميار و به نقل از روزنامه اماراتی گلف نیوز !! ، جاسم السعیدی با محکوم کردن آنچه مخالفت ایران با پیشنهاد تغییر نام خلیج فارس به «خلیج» نامید، گفت: "این یک مساله امنیت ملی برای دولت های خلیج (فارس) است." وی در بیانیه مطبوعاتی خود ادعا کرد: "چنین نگرشی (مخالفت ایران با تغییر نام خلیج فارس) باعث تشدید تنش ها بین اعراب و ایران بر سر این مساله می شود و در راستای منافع منطقه نخواهد بود."این اظهارات پس از آن عنوان می شود که سید علی حسینی، سخنگوی وزارت خارجه ایران دوشنبه گذشته با پیشنهاد تغییر نام خلیج فارس مخالفت کرد و گفت: "خلیج فارس تا ابد، خلیج فارس باقی خواهد ماند."نماینده پارلمان بحرین که کشورش یکی از استانهای ایران بوده است و با زد و بد انگلستان از ایران جدا شده است اضافه کرد: "به عنوان یک مصالحه باید بر سر نامیدن این گستره آبی به واژه ( مجهول ) «خلیج» به توافق برسیم و از اظهارات تندی که هر شهروند عربی را به مبارزه می طلبد، خودداری کنیم!!" السعیدی که یک نماینده مستقل با گرایشات سلفی در پارلمان بحرین است خاطرنشان کرد: "این یک مساله امنیت ملی برای دولت های خلیج (فارس) است و نباید آن را به بوته فراموشی سپرد."یادآور می شویم  "سعید جلیلی"، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایراندر اوایل دی ماه 1386 در اظهاراتی که توهم آفرین بود خلیج فارس را خلیج دوستی نامید که این امر دستاویزی برای انتقادات داخلی از وی شد و براساس گزارش گلف نیوز، گویا برخی عرب ها نیز آن را به عنوان پیشنهاد تغییر نام خلیج فارس تعبیر کرده اند! در حالی که این تنها یک استراتژی منطقه ای برای صلح بوده است و نه تغییر نام محلی تاریخی و سخنگوی وزارت خارجه در کنفرانس مطبوعاتی هفتگی خود اعلام کرد: "منظور آقای جلیلی این بودکه خلیج فارس، محلی برای دوستی و آرامش دولت های منطقه است." تهران بارها تاکید کرده که نام خلیج فارس تا ابد خلیج همیشه فارس باقی خواهد ماند.

تازیان بدوی کویت , ایرانیان را بدتر از کفار نامیدند !!! ( 1 امرداد 1386 )
در ادامه اهانت‌ها و توهين‌هاي بي پايه كشورهاي عربي و تشديد مطالب مطبوعاتي و اظهارات مقامات اين كشورها عليه تماميت ارضي ايران و حاكميت كشورمان بر جزاير سه گانه، مطبوعات كويت در مقالاتي هماهنگ به صورت مستقيم و غيرمستقيم، ایرانیان را «دشمن خدا و اسلام» و «بدتر از كفار غربي» و «دشمن اعراب» توصيف كردند. به گزارش خبرنگار «بازتاب» از كويت، روزنامه‌هاي «الوطن»، «القبس» و «السياسه» كويت، كه همه روزه ميزبان يادداشت‌ها، مقالات و تحليل‌هاي ضدايراني است، با دستاويز قرار دادن مقاله «كيهان»، به انتشار مقالات گوناگوني پرداختند، كه حجم آن طي هفته گذشته به بيش از سي مقاله و گزارش مي‌رسد.در همين حال، «عبدالعزيز العتيبي»، از علماي كويتي و دارنده دكتراي شريعت اسلامي، در مقاله‌اي در روزنامه «الوطن» ـ چاپ كويت ـ با ذكر اين مطلب كه ايراني‌ها دشمنان اسلام و مسلمين بوده و بدتر از كفار غرب هستند، نوشته است: «يهود و نصاراي كشورهاي غربي از نزديكان به دين اسلام هستند و فارس‌ها و مجوسي‌ها به دور از دين اسلام هستند زيرا آنها اهل كتاب بوده‌اند كه اين امر نشان مي‌دهد فارس‌ها و مجوسي‌ها به دين اسلام هيچ نزديكي ندارند».اصطلاح مجوسي‌ها كه صدام حسين آن را عليه ايران در جنگ تحميلي استفاده كرد، مورد استقبال مقاله‌نويسان مطبوعات كويتي از جمله روزنامه‌هاي «الوطن» و «السياسه» است داراي بالاترين حمايت مقامات دولتي كويت هستند.
العتيبي در ادامه مقاله خود كه در روزنامه متعلق به يكي از شخصيت‌هاي خاندان حكومتي كويت است، مي‌نويسد: «فارس‌ها قصد دارند امپراطوري از دست رفته كسري را كه بر نيمي از جهان سيطره پيدا كرده بود، زنده كنند كه اين باعث نگراني و گسترش فتنه و ناامني است اما كسري هلاك شده است و گنج‌هاي آنها در راه خدا تقسيم شده است». اين مفتي كويتي، اقدامات ايران را با هدف بازگشت به دوران پادشاهي كسري قلمداد كرده است و مي‌افزايد: «فارس‌ها قومي هستند كه هميشه در طمع‌هاي سياسي و طايفي بوده‌اند و كساني كه مايلند با آنها روابط برقرار كنند، بايد بدانند ایرانیها دشمن خدا و پيامبر اسلام هستند و من نسبت به پيروان كسري و ارتباط با آنها هشدار مي‌دهم و اميدوارم دشمنان خود را بشناسيد تا خداوند پيروزي و سلامت را براي شما بيافريند».

کشور جعلی کویت و بحران سازی منطقه ای در جهت منافع استعمار انگلستان
در ارتباط با گستاخی مقامات کویتی که در بالا ذکر شد شایسته کمی در مورد تاریخچه کشور جعلی کویت که به همت پیر استعمار جهان بریتانیای ننگین بنا شد آگاهای داشته باشیم , کویت در حقیقت بخشی از خاکهای عراق است که به دلیل منابع سرشار نفتی و نزدیکی به خلیج فارس توسط انگلیسی ها از بدنه عراق تجزیه شد . این کشور جعلی پایه یکی از بحران آفرینی ها منطقه به نفع استعمار انگلستان است . به همین جهت تاریخچه ای کوتاه از این کشور جعلی انگلیسی را لازم می دانیم بررسی کنیم :
كويت در تاريخ معاصر جزوي از امپراطوري عثماني و قسمتي از ايالت بصره عراق بوده است و در پیش از آن در زمان نادرشاه و پیشتر آن بخشی از خاک ایران بود . تا اينكه طي قراردادي در تاريخ 29 ژوئيه 1913 ميلادي بين امپراتوری بريتانيا و امپراتوری عثماني، كويت به عنوان ايالت خودمختار در چارچوب امپراطوري عثماني شناخته شد و حاكم كويت يك مامور عثماني به شمار مي رفت. نكته مهم در اين قرارداد عدم اعطاي استقلال كامل به كويت بود و در چارچوب اين قرارداد خودمختاري كويت با حاكمي به عنوان مامور دولت عثماني به رسميت شناخته شد.از آنجا كه حاكم كويت در سال 1899 طي قراردادي مخفيانه کویت را تحت الحمايه بريتانيا قرار داد پس از پايان جنگ جهاني اول كه سرزمين هاي عثماني تجزيه شد با حمايت مستقيم بريتانيا و عليرغم اعتراضات بسيار گسترده عراق، كشور كويت رسماً از عراق جدا شد و از ان تاريخ عراق هيچگاه اين تقسيم بندي را قبول نكرد.درباره اهداف انگلستان از ايجاد يك كشور جعلي كه هيج يك از عناصر اصلي تشكيل دهنده يك كشور را نداشت فرضيه هاي گوناگوني ارايه شده است ولي هدف اصلي استعمارگر بزرگ انگلستان غارت نفت جنوب ایران - مانع شدن از ورود عراق به آبهای خلیج فارس و ايجاد يك كانون بحران در منطقه توسط یک کشور جعلی و کوچک به نام کویت بوده است .
اين سياست انگلستان در تمامي مستعمراتي كه از استعمار اين كشور آزاد شد به وضوح مشاهده مي شود. سياست انگلستان در تمامي اين مستعمرات اين بود كه هنگام خروج از آنجا كانون هاي بحراني با استفاده از ايجاد مشكلات در مرزبندي ان مناطق جهت استفاده هاي بعدي خود ايجاد مي كرد.آنچه مشخص است بر پايه اسناد و مدارك مستدل تاريخي، هنگام تشكيل كشور جعلي كويت جمعيت قابل ملاحظه اي به عنوان يكي از مهمترين عناصر لازم براي تشكيل يك دولت جديد در اين منطقه وجود نداشت.در حال حاضر قریب به اتفاق جمعيت كويت از اتباع ايران، عراق و عربستان تشكيل شده كه طي چند دهه اخير تابعيت كويتي كسب كرده اند.از عناصر لازم ديگر براي تشكيل يك كشور جديد مسئله حاكميت مي باشد كه هنگام تشكيل دولت جعلي كويت حكومت مستقلی در اين منطقه حاكميت نداشت. كشور عراق در طول دوران استعمار انگلستان به دليل ظلم و ستم استعمارگران بهاي زيادي را پرداخت ولي بدترين خيانت استعمارگر پير به مردم عراق جدا كردن يك بخش بسيار مهم و استراتژيك از خاك عراق بود.در حال حاضر علاوه بر ضرر هنگفت مردم عراق به دليل ازدست دادن منابع سرشار نفت كويت براثر جدا شدن  اين سرزمين از خاك مادري خود توسط انگلستان ، دسترسي اين كشور به آبهاي آزاد نيز محدود شده است.هم اكنون كشور عراق به دليل داشتن ساحل بسيار كم در خليج فارس و عمق بسيار كم منطقه ساحلي عراق عملا دسترسي چنداني به درياهاي آزاد ندارد.براساس دلايل فوق، عراق هيچگاه زير بار اين اقدام ظالمانه دولت انگلستان مبني بر جدا كردن يك بخش استراتژيك از خاك كشورش نرفته و علاوه بر به رسميت نشناختن آن، در طي هشتاد سال اخير بارها جهت بازگرداندن كويت به خاك كشور مادر يعني عراق اقدام نموده است.نكته بسيار مهم اينكه انديشه حاكميت عراق بر كويت مطلبي نيست كه فقط توسط دولت هاي اين كشور از زمان جدا شدن كويت از عراق مطرح شده باشد بلكه اين باور كه كويت جزئي از خاك عراق بوده و طي قراردادهاي ظالمانه توسط استعمارگر پير انگلستان از اين كشور جدا شده به شدت در بين مردم عراق رواج دارد و اکثر مردم اين كشور كويت را جزيي از خاك عراق مي دانند.در زير اقدامات حكومت هاي مختلف عراق طي هشتاد سال گذشته كه براي بازپس گيري كويت انجام شده است را به صورت خلاصه بررسي مي نماييم.
پادشاه فيصل اول (1921-1933)
نماينده اين دولت در كنفرانسي در نوامبر سال 1922 به بيرسي كوكس نماينده انگليس و پادشاه عربستان اعلام كرد كه كويت و حتي تا 12 مايلي رياض را متعلق به عراق دانسته است.
غازي اول (1933-1939)
- مطبوعات عراق از جمله روزنامه الاخاء در ماه مي 1934 و روزنامه الثغر در اگوست 1934 كويت را جزو ايالت بصره معرفي كرده و خواستار بازگرداني آن شدند.
- در سال 1935 جعفر العسكري، وزير دفاع عراق خواستار بازگرداني جزاير بوبيان و وريه به دليل تشكيل شدن آنها از خاك عراق شد.
- در سال 1938 نيروهاي نظامي عراق براي بازگرداني كويت به بصره وارد ميدان شدند اما با مقاومت نيروهاي انگليسي روبرو شدند.
- رستم حيدر قائم مقام وزارت خارجه عراق در شوراي مشورتي اين كشور كويت را جزئي از ايالت بصره عنوان مي كند.
عبد الااله (1939-1953)
- در نوامبر 1939 وزارت خارجه عراق با احضار سفر انگليس در بغداد به وي رسما اعلام كرد كه عراق قصد دارد در جزاير بوبيان و وربه بندر اقتصادي ايجاد كند.
- در ژوئن 1940 عراق به ديكسون، نماينده سياسي بريتانيا در كويت رسما نسبت به ترسيم مرز عراق و كويت از سوي استعمارگر انگليس اعتراض كرد.
- از سال هاي 1940 الى 1952 نيز عراق همواره از انگليسي ها خواسته است كه بدون درگيري نظامي كويت را به خاك مادري بازگردانند.
فيصل دوم (1953-1958)
- در اوريل 1957 الى اوايل سال 1958 نخست وزير عراق بارها خواستار بازگرداني كويت به خاك مادري شد.
- نوري السعيد در ماه مي 1957 خواستار بازگرداني كويت به عراق و زير پاگذاشتن سياست هاي استعماري بريتانيا شد.
عبدالكريم قاسم (1958 - 1963)
- در 29 اوريل 1961 پادشاه عراق در نامه اي با حمله به قرارداد مخفيانه كويت در تحت الحمايه قرار دادن خود به انگليس، تاكيد كرد كه كويت زير نظر عراق است.
- در 17 مي 1961 هاشم جواد وزير خارجه عراق در ديدار با سفير آلمان در بغداد تاكيد كرد كويت جزئي از خاك بصره است.
- در 20 ژوئن 1961 پادشاه عراق در پيامي به كويت لغو قرارداد 1899 كويت و انگليس را تبريك گفت. در فرداي اين نيز وي نسبت به سياست هاي استعماري انگليس اعتراض كرد.
- در 25 ژوئن 1961 عبدالكريم قاسم طي كنفرانسي مطبوعاتي در وزارت دفاع عراق گفت: كويت از نظر تاريخي و حقوقي متعلق به عراق و از توابع ايالت بصره عراق است. يكروز پس از آن نيز، عراق در يادداشتي به تمامي سفارتخانه هاي عربي در بغداد تاكيد كرد كه كويت جزو عراق است و عراق نخواهد گذاشت استعمارگران اين حقيقت را نابود كنند.
- در فاصله روزهاي 27 الى 29 ژوئن 1961 فرماندهاي نظامي و سياسيون عراقي در نامه اي به پادشاه عراق از بازگرداني كويت به سرزمين مادري حمايت كردند.
- در 30 ژوئن 1961 پادشاه عراق در بازديد هوايي از مرزهاي كويت و عراق گفت: كويت به عراق باز خواهد گشت. وي همچنين در كنفرانسي مطبوعاتي با روزنامه نگاران انگليسي كويت را جزو خاك عراق دانست و گفت: آيا جايز است كه بياييم مكه مكرمه را به دليل اينكه در آن حجاج هندي وجود دارند يك شهر هندي دانست!
- در تاريخ 4 دسامبر 1961 پادشاه عراق مورد سوء قصد قرار گرفت و وي در موضعگيري تاكيد كرد كه در صورتيكه كويت از سرزمين مادري دور باشد جنگ بزرگي را در خاورميانه بوجود خواهد آورد.
- در اين ماه همچنين اموال كويتي ها در بانك هاي عراق مسدود شد و مقامات سياسي تاكيد كردند كه در بازگرداندن کویت به عراق هستند.
- در 14 مارس 1962، عبدالكريم قاسم كويت را خاك دزديده شده عراق دانست.
عبدالسلام عارف (1963 - 1966)
- در اوريل 1964 از كويت درخواست كرد براي عدم استفاده شوروي از حق وتو براي عضويت اين كشور در سازمان ملل، 30 ميليون دينار كويتي به عراق دهد.
عبدالرحمن عارف (1966-1968)
- در اين زمان پادشاه عراق مشغول امور داخلي شد و طي ان نيز مخالفان وي اعتراض شديدي در مقابل سكوت وي درباره كويت وارد كردند.
احمد حسن البكر (1968 - 1979)
- در سال 1973 صدام حسين از پادشاه عراق براي بازگرداني جزاير وربه و بوبيان به عراق حمايت كرد.
- در 20 مارس 1973 عراقي ها وارد مرزهاي كويت شدند و بر مراكز مرزي تسلط پيدا كردند.
صدام حسين (1979-2003)
- صدام حسين در ادامه سياست هاي عراق براي بازگرداني كويت به خاك مادري خود يعني عراق، با نيروهاي نظامي وارد كويت شد و طي دو ساعت تمامي سرزمين كويت را متصرف كرد و طي آن نيز حكام و سران كويت از سرزمين خود فرار كرده و به عربستان پناه بردند.
در سال 1991 نيز با حمله نيروهاي امريكايي و ائتلاف به عراق، صدام مجبور به عقب نشيني از كويت شد اما همواره بر عراقي بودن كويت تاكيد كرد.
سخن آخر به متجاوزین
سخن آخر اینکه گروهکهای متحجر پان ترکیسم و پان عربیسم که مدعی جعل نام سه هزار ساله دریای پارس ( خلیج فارس ) هستند بایستنی از تاریخ درس عبرت بگیرند و بدانند که سرنوشت صدام حسین نیز در انتظار آنان نیز خواهد بود . ایران از پس هزاران سال فراز و نشیب عبور کرده است و امروز هرگز با این تحرکات افراد واپسگرا و جاعلین حقیر تاریخ که مزدوران انگلستان هستند خدشه ای بر اندام تنومندش وارد نخواهد شد . چنانچه این تفاله های صدام حسین گجستک ( پان عربیسم  و شیخکهای بدوی خلیج فارس ) و تفاله های سید جعفر پیشه وری ( پانترکیسم ) مدعی آبها و خاکهای ایران هستند فرزندان ایران آماده پاسخ گویی به آنان در همه ابعاد مختلف هستند , زیرا فرزندان ایران کمترین کار ممکن در پاسدارای از این سرزمین گرانمایه را اهدای جان خویش می دانند