۱۳۹۴ اردیبهشت ۲, چهارشنبه

فلسفه نور به قبرش بباره

از ﺭﺍﺯﻫﺎﯼ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺰﺭﮒ است...
ﯾﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﭘﮋﻭﻫﺸﮕﺮﺍﻥ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺰﺭﮒ
ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺁﻧﺮﺍ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﻍ
ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺭﺍﺯ ﺍﻋﺪﺍﺩ ﻭ ﺩﺍﻧﺶ ﺭﯾﺎﺿﯽ
ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ.
ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯿﻢ ﮐﻪ ﭘﻠﻪ ﻫﺎﯼ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ 6 ﭘﻠﻪ ﻭ ﺩﺭ 4 ﺳﻮ ﺍﺳﺖ.
ﻣﺠﻤﻮﻉ ﺍﯾﻦ ﭘﻠﮑﺎﻥ 24 ﺗﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. ﺍﯾﻦ 24 ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻭ
ﮐﻨﺎﯾﻪ ﺍﺯ 24 ﺳﺎﻋﺖ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ ﺍﺳﺖ. ﻋﺪﺩ 4 ﻧﯿﺰ ﮐﻨﺎﯾﻪ ﺍﺯ
4 ﻋﻨﺼﺮ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺁﺏ ﺑﺎﺩ ﺧﺎﮎ ﻭ ﺁﺗﺶ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ . ﺍﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ
ﻫﻢ ﮐﻪ ﺟﺎﯼ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﺳﭙﺮﺩﻥ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﭘﻠﮑﺎﻥ ﻫﻔﺘﻢ ﺍﺳﺖ
ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﮕﯽ ﺷﻤﺎﺭﻩ 7 ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ
ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﻮﺭﻭﺵ 7 ﭘﻠﻪ ﺭﺳﺎﯾﯽ ﮐﻤﺎﻝ ﺑﻪ ﺍﻣﻨﯿﺖ ،
ﺁﺭﺍﻣﺶ ، ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯽ ﻭ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﮕﯽ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ
ﺭﻭ ﺑﻪ ﺷﺮﻕ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻫﻨﮕﺎﻡ
ﺑﺮ ﺁﻣﺪﻥ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺑﺮ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﻧﻮﺭ ﺑﺘﺎﺑﺪ.
ﺍﺻﻄﻼﺡ ( ﻧﻮﺭ ﺑﻪ ﻗﺒﺮﺵ ﺑﺒﺎﺭﻩ ) بر طبق نظری ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ.

زبانزد شال و کلاه کردن به کجا بر می گردد؟

این زبانزد به یکی از آیین های نوروزی دربار در ایران باز می گردد.
زمانی که در روز نخست سال، شاه بر تخت می نشست و بزرگان و درباریان به دیدن او می رفتند، آنهایی که نظامی نبودندشال گرانبهایی را گرداگرد کلاه استوانه ای بلندی می پیچیدند و بر سر می گزاردند و جبه و لباده ای زیبا هم بر تن می کردند و راهی دربار شاه می شدند .
به این کار شال و کلاه کردن می گفتند.
برگرفته از دو هفته نامه امرداد

ریشه اصطلاح نمک نشناس

در باور ایرانیان باستان و به ویژه ساسانیان یک کیسه نمک نشان از وفاداری به عهد می باشد. شاهان ایرانی هرگاه عهدی می بستند یا وعده ای می دادند همراه با نامه مهر کرده خود، کیسه نمکی هم می فرستادند که این نشان از وفای به عهد و پیمان بود.
فوستوس بیزانسی / سده چهرام میلادی نوشته سبئوس مورخ نامدار ارمنی
( و ما ایرانیان هنوز هم هر کسی که در حق ما بدی کند ، به او می گوییم نمک نشناس)

جغد پرنده ای شوم برای اعراب و یکی از برترین پرندگان برای ما ایرانیان

در متن های کهن باستانی جغد را "هو مورو" می خواندند. یعنی پرنده دانا. حتما بیاد دارید که در کتابهای قصه نیز این پرنده عینک به چشم دارد و به بقیه حیوانات پند و اندرز می دهد.
اما شومی جغد بعد از ورود اعراب به ایران بر سر زبان ها افتاد چون غذای این پرنده مار و مارمولک و موش بود، در واقع غذای اعراب آن دوران را میل می کرد و اعراب آن را پرنده ای شوم می دانستند چرا که غذای آنها را می خورد.
در کتاب اوستا از جغد با نام اشوزشت یاد شده و وی را فراری دهنده دیوها و پلیدیها خوانده اند یا در نسخی دیگر وی را به بهمن مرغ و مرغ زوبره و هومن مرغ و شب اویز(مرغ شب ) خوانده اند.